سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عدالت


در اندیشه های کابالا و در کتاب
"زوهر" ( از کتب اصلی این اندیشه ) درخت زندگی شامل ده گوی بزرگ قرار گرفته
در ستونهای عمودی است که از طریق 22 کانال یا مسیر به هم متصل شده اند. ده
گوی بزرگ  Sephirot(سفیرات)  نامیده شده و به شماره از یک تا ده تخصیص
داده شده اند.






 


وقتی در سال 1998 ، پس از گذشت 20
سال  از ساخت فیلم "روزهای بهشت" ، ترنس مالیک فیلم "خط باریک قرمز" را
درباره جنگ گواداکانال آمریکا در ژاپن برپرده سینما برد ، خیلی ها بازگشت
وی به سینما را غنیمت شمرده و آن را ناشی از بروز دیدگاههای جدید در این
کارگردان کم کار سینما دانستند. اگرچه هر دو فیلم قبلی مالیک یعنی "برهوت"
در سال 1973 و "روزهای بهشت" در سال 1978 مورد پسند برخی منتقدان قرار
گرفته و فیلم "روزهای بهشت" علاوه بر نامزدی دو جایزه اسکار بهترین
فیلمبرداری و صدا ، اسکار فیلمبرداری را توسط نستور آلمندروس از آن خود
کرده بود.
اما پس تراژدی های عاشقانه ای که مالیک در فیلم های "برهوت" و
"روزهای بهشت" درباره فرار و گریز از کلان شهرها به سوی طبیعت و سپس
سرخوردگی در آن تصویر کرد ، آشکارا تغییر نگاه وی در "خط باریک قرمز" از
برانگیخته شدن غریزه خشونت در دامان طبیعت به نماد مامن و پناهگاه انسانی
در مقابل تمدن و مدرنیسم احساس گردید. اگرچه در اواخر فیلم "روزهای بهشت"
نیز بیابان و طبیعت گریزگاه دو جوان خسته از روابط از هم گسیخته شهری بود.
اما
فیلم "خط باریک قرمز" به دلیل همین نگاه که از نوعی نگرش ایدئولوژیک کهن
درباره رابطه متقابل انسان و طبیعت (در برابر ارتباط انسان و خدا) می آمد،
نامزد دریافت 7 جایزه اسکار در سال 1999 (در آستانه هزاره سوم) شد اما
قافیه را به فیلم "نجات سرباز وظیفه راین" استیون اسیلبرگ باخت ، چرا که
ورای آن دیدگاه نانورالیستی و طبیعت گرا ، به طور کلی بیانیه علیه جنگ و
میلیتاریسم به شمار می آمد. همان نوع نگاهی که 10 سال بعد در فیلم "آواتار"
جیمز کامرون رویت شد. و شاید همین نوع نگرش نیز باعث واگذاری میدان اسکار
توسط جیمز کامرون و آواتارش به همسر سابقش یعنی کاترین بیگلو و "محفظه رنج"
او شد. اما آنچه آثاری همچون "خط باریک قرمز" و "آواتار" را برجسته ساخته و
می سازد ، نوع دیدگاه عمیقا ایدئولوژیک آنها براساس نظریه ای است که
امروزه در منظر برخی کارشناسان و تئوری پردازان " دین نوین جهانی " خوانده
می شود. نظریه ای که بخشی از همان پروژه به اصطلاح "نظم نوین جهانی" به
شمار می آید.
ترنس مالیک نگاه ایدئولوژیک و طبیعت گرای خویش که رگه هایش
از فیلم "روزهای بهشت" آغاز شده بود و در "خط باریک قرمز" تکامل جدی پیدا
کرد را در فیلم سال 2005 خود تحت عنوان "دنیای نو" براساس داستان قدیمی
"پوکاهانتس"( که در سال 1995 نیز یک انیمیشن بلند سینمایی براساس آن ساخته
شد) به یک ترکیب آرمانی و تاریخی رسانید. یعنی همان تم طبیعت گرایی و رابطه
معنوی انسان و طبیعت را به یک واقعه تاریخی ایدئولوژیک یعنی فتح قاره
آمریکا ( به عنوان نقطه عطفی برای عملی ساختن باورهای اعتقادی فاتحان
پیوریتن آن ) پیوند زد و حضور نخستین مهاجران به این قاره و تسخیر مکان و
سرزمین بومیان و قتل عامشان را به مثابه یک پیوند عمیق معنوی با طبیعت که
از درونش عشقی به اصطلاح غیر افلاطونی هم بیرون می زند، به تصویر کشید.
یعنی دقیقا همان باور و اعتقادی که در نگاه پیوریتن ها(همان مسیحیان
صهیونیست) معتقد به ماموریت آمریکا برای زمینه سازی بازگشت مسیح
موعود(براساس دو شرط برپایی اسراییل بزرگ و جنگ آخرالزمان) موج می زد و
برای همین به قاره نو رفتند و آن را اورشلیم جدید نام دادند.
عاشقانه
ناتورالیستی ترنس مالیک ( در فیلم "دنیای نو" ) در مقابل میلیتاریسم قرون
وسطایی تازه واردین به آمریکا که از همان جنس پیوریتن های آخرالزمان گرای
صهیونی بودند ، بیش از آنچه در "خط باریک قرمز" تصویر کرده بود به آن دین
نوین جهانی راه می برد.
اما  "درخت زندگی" نقطه اوج مسیر ایدئولوژیکی
محسوب می شود که ترنس مالیک از فیلم "روزهای بهشت" آن را آشکار ساخت و با
یک شیب آرام به سوی برجسته ساختن آن در ترسیم همان دین نوین جهانی (برگرفته
از فرقه های شرک آمیزی همچون کابالا) تا امروز پیش آمده است.
فیلم با
زندگی روزمره خانواده ای در تگزاس آمریکا و در دهه 50 میلادی به نام
اوبراین آغاز می شود که از مرگ پسر 19 ساله شان با خبر می گردند و همین مرگ
ما را از دریچه ذهن پسر بزرگ خانواده به نام جک (که اینک به عنوان یک
آرشیتکت، در میان آسمانخراش ها و ساختمان های سر به فلک کشیده به سر می
برد) به گذشته و مروری بر خاطرات تلخ و شیرین آن واد می سازد. پس از یک سفر
ادیسه وار در سیر خلقت هستی ( براساس تئوری های داروین ) آقا و خانم
اوبراین را می بینیم که با 3 پسر بچه قد و نیم قد ، زندگی معمولی را طی می
کنند. اما روش تربیتی دو گانه از سوی پدر و مادر ، بچه ها را با پارادوکس
رفتاری مواجه ساخته است.  آقای اوبراین ( با بازی براد پیت)  با سخت گیری و
اعمال نظم افراطی و اجرای نوعی قوانین سربازخانه ای ، وجه خشن و خشک این
آموزش و تربیت است و خانم اوبراین با عطوفت و رحمت و مهربانی ، سوی نرم
خویی آن به حساب می آید.
این دوگانگی تربیتی به گونه ای فاجعه بار است
که جک در یکی از نریشن هایش به آن اشاره می نماید که چگونه دو نوع روش
تربیتی در وجود او با یکدیگر در جنگ و نزاع به سر می برند و جک را دچار
نوعی تناقض رفتاری ساخته است. تناقضی که آن را در برخورد با برادرها و حتی
مادرش مشاهده می نماییم.
پرسه زدن در طبیعت ، بازی های کودکانه ، همراهی
مادر ، تنبیه های مختلف پدر و روزهای خوشی مسافرت او ، وظایفی که هربار
بردوش پسر بزرگ یعنی جک می گذارد ، دعواها و نزاعش با مادر بر سر همین
تنبیه ها و ...همه و همه از جمله وقایعی است که به تناوب و در صحنه های
نسبتا طولانی مرور می شوند.
اما آنچه این صحنه ها و سکانس های ظاهرا
ساده و سرراست را متفاوت می سازد ، تاکیدات متعدد و مکرر ترنس مالیک بر
حضور کاراکترها به خصوص بچه ها و مادر درون طبیعت است به شکلی که تداعی
یگانگی آنها با طبیعت را کرده و یا اینکه آنها را جزیی از طبیعت می
نمایاند.حرکات و    میزانسن های ویژه دوربین و ترکیب بندی های مفهومی ، در
صحنه های یاد شده به خوبی می تواند آمیزه انسان و طبیعت را القاء نماید.
حرکات سیال دوربین ( که نماهای مشابه در سایر آثار مالیک حتی فیلم جنگی "خط
باریک قرمز" را به ذهن می آورد ) از جمله تمهیدات ساختاری است که مالیک
برای القاء فوق به کار گرفته است. حرکاتی که کاملا حضور دوربین را برجسته
ساخته و گویا که حکایت از چشم ناظر طبیعت دارد.
این حضور در طبیعت ، با
صحنه هایی که جک بزرگسال را در حال راه رفتن در میان صخره های سنگی یک
بیابان بی آب و علف نشان می دهد، شکل و رنگ دیگری می گیرد. گویی او در یک
آخرالزمان طی طریق می کند ، که تنها او مانده و بس.  صحنه های حضور جک
آرشیتکت در میان ساختمان های سر به فلک کشیده و پیوند آن با سکانس های
بیابان نوردی به نوعی نشانه های آخرالزمان را از یک فضای سوررئالیستی به
دنیای کلان شهرهای امروزی می کشاند که گویی همین اکنون و در میان آن
اسمانخراش ها ، جک در یک فضای آخرالزمانی سیر می کند.
سکانس پایانی فیلم
، همه انسان ها را در یک ساحل بی انتها تصویر می کند که گویی تا آخر دنیا
امتداد دارد و در یک فضای قیامت گونه سرگشته به هر سو می روند. ( همانند
نمایی مشابه در فیلم "قربانی" یا " ایثار " آندری تارکوفسکی که در تصویری
از بالا آدم هایی را نشان می دهد که در آخرالزمان به هر سو می گریزند) و در
این میان تنها جک بزرگسال و ارشیتکت است که هدفمند و آگاه در میان آن
انسان ها گم گشته ، حرکت می کند و از بین آنها برادر از دست رفته اش را
یافته و به پدر و مادرش می رساند.
اما تمامی فصل هایی که ذکر کردیم با
ریتمی بسیار کند همراه با عمیق تر شدن رابطه انسان و طبیعت در سیر آثار
ترنس مالیک ، صحنه ها و سکانس های طویل تری را به مخاطب ارائه می کند.
چنانچه در فیلم "درخت زندگی" شاهد فصل های بسیار طولانی و کشدار و البته
نمادین هستیم که بعضا تماشاگر پی گیر سینما را به یاد آثار آندری تارکوفسکی
(فیلمساز فقید روس) و یا در بعضی موارد یاساجیرو اوزو می اندازد ، خصوصا
اوزو که اساسا فیلم هایش به نوعی نگاه معنوی یا به قول پال شریدر ، نگرش
استعلایی راه می برد.
حتی شروع فیلم "درخت زندگی " و برخی صحنه های گشت و
گذار سرخوشانه خانواده اوبراین ، به خصوص مادر و بچه ها در آن شهر کوچک یا
در دل طبیعت ( به همراه موسیقی کلاسیک باخ ) ، به شدت فیلم "آینه "
تارکوفسکی را به خاطر می آورد که نوعی فیلم حدیث نفس آن فیلمساز روس به
شمار می آمد. قصه کودکی ها و مادر و زندگی در داچا ( کلبه های روستایی در
روسیه ) و نگرانی های مادر و ... به شدت روابط مادر و پسرها را در فیلم
"درخت زندگی " تداعی می نماید. اما فیلم "آینه" تا آن حد حدیث نفس به شمار
می آمد به طوری که حتی خود تارکوفسکی و مادرش نیز در صحنه هایی از فیلم
بازی کرده بودند.
شاید بتوان گفت ماجرای " درخت زندگی " نیز می تواند یک
نوع حدیث نفس فیلمساز به حساب آید ، چرا که اساسا قصه اش در تگزاس اتفاق
می افتد ، جایی که فیلمساز دوران کودکی و نوجوانی خویش را گذرانده است.
اگرچه قصه فیلم های پیشین ترنس مالیک نیز به نوعی  به تگزاس ارتباط داشت ،
از جمله اینکه در فیلم "برهوت " ( نخستین فیلم مالیک ) کاراکترهای اصلی
فیلم از تگزاس مهاجرت کرده و تا آخر فیلم نیز تگزاسی به شمار می آمدند یا
در فیلم "روزهای بهشت" خانواده اصلی فیلم از دوزخ شهرهای صنعتی به سوی
تگزاس می گریختند.
ولی همین تقلید آشکار ترنس مالیک از سینمای تارکوفسکی
و آمیختنش با "2001 : یک ادیسه فضایی " استنلی کوبریک و بعضی دیگر از
سینماگران مولف دهه های 60 و 70 میلادی ، در واقع پاشنه آشیل این فیلمساز
کم کار هالیوود به شمار آمده و علیرغم دریافت نخل طلای جشنواره کن سال 2011
(در کمال حیرت و شگفتی ناظران و منتقدان حاضر در این جشنواره ) عقب ماندگی
آن را از سینمای روز نشان می دهد.

اما اوج گیری گرایش مالیک به
ایدئولوژی طبیعت پرستی و باور تجلی خدا درون طبیعت و انسان به گونه ای که
آن را در فیلم "درخت زندگی " به تصویر می کشد ، بیش از هر موضوعی نشانه
دیدگاه ایدئولوژیک و فلسفی ترنس مالیک است.( پیوند سکانس عشای ربانی در
کلیسا به نماهای حقارت آمیز در برابر طبیعت به نوعی می تواند آیین ها و
مناسک مذهبی را هم درون طبیعت جاری بداند). سکانس طولانی از پدیده بیگ بنگ
(Big Bang) و شکل گیری کهکشان ها و پیدایش حیات برگرفته از منشاء انواع
چارلز داروین،سیر تکامل را به روش اولسیون نمایش می دهد؛ پدید آمدن آتش
فشان ها ، باران های شدید ، تبدیل زمین از کره ای گداخته به سیاره ای سراسر
آب و پیدایش تک سلولی ها و سپس ماهی ها و پرندگان و پستانداران و نخستین
دایناسورها و در ادامه همین صحنه است که کره زمین به شکم برآمده خانم
اوبراین دیزالو آرامی    می شود که پسر اول خود یعنی جک را باردار است.
از
این صحنه است که زندگی خانواده اوبراین قدم به قدم با تولد جک و سپس سایر
بچه ها و پس از آن ، نوع تربیت و رشد آنها،در مقابل دوربین قرار می گیرد و
از قبل یک روایت ملودرام ساده،اندیشه ای فلسفی ، در تصویر و شعر و موسیقی
نمایش داده می شود. فلسفه ای که در نما به نما و هر سکانس فیلم "درخت
زندگی" جاری می شود. فلسفه ای که علاوه بر وجه شرک آمیزش ، امروزه دستاویز
تخریب اذهان و دین زدایی و تبدیل فرهنگ واقتصاد و هنر و سیاست به ابزار
سلطه و نژادپرستی و سرمایه سالاری شده است.

شمایی از درخت زندگی ( سفیرات ) در عقاید کابالا

 


تنیده شدن چنین فلسفه و اندیشه ای در
سراسر رگ و پی فیلم "درخت زندگی" در وهله اول ناشی از تسلط فیلمساز به هر
دو مقوله سینما و فلسفه است و بعد از آن حکایت از کمپانی هایی دارد که وی
را برای ساخت این فیلم حمایت کردند. کمپانی هایی که به نوشته پال اسکات در
نشریه معتبر "دیلی میل " به سال 2004 ، عملا توسط رهبران فرقه صهیونی
کابالا همچون فیلیپ برگ اداره شده و می شوند.
بی مناسبت نیست که بدانیم
ترنس مالیک رشته فلسفه را در دانشگاه هاروارد به پایان رساند ( او در یک
مدسه مدهبی به نام سنت استیفن دوران دبیرستان خود را گذرانده بود)  و بعد
از آن هم به کالج مریم مجدلیه ( از مراکز شبه دینی پیورتنی )در آکسفورد
انگلیس رفته بود. از همین رو پس از بازگشت به امریکا ترنس مالیک در دانشگاه
MIT مشغول تدریس فلسفه شد.
نگاهی به وبلاگ شخصی ترنس مالیک که " همه
چیز می درخشد" نام دارد و یکی از آخرین پست های آن که مطلبی از تد گورانسون
مربوط به 2 اکتبر 2011 است ، نشان می دهد که ترنس مالیک در MIT در زمینه
فلسفه های کهن که امروزه در عرصه سیاست و فرهنگ و به خصوص هنر فعال است ،
از جمله کابالا ( شبه عرفان صهیونی ) تدریس می کرده و گورانسون که بین
سالهای 1965 تا 1971 در MIT تحصیل می کرده ، در کلاس های مالیک شرکت داشته
است. وی در مطالب خویش از علائق مشترک خود و ترنس مالیک  در دوران تحصیل در
MIT به ویژه درباره فلسفه کابالایی "درخت زندگی" ! گفته است.
در اندیشه
های کابالا و در کتاب "زوهر" ( از کتب اصلی این اندیشه ) درخت زندگی شامل
ده گوی بزرگ قرار گرفته در ستونهای عمودی است که از طریق 22 کانال یا مسیر
به هم متصل شده اند. ده گوی بزرگ  Sephirot(سفیرات)  نامیده شده و به شماره
از یک تا ده تخصیص داده شده اند.
ستونهای درخت در سمت راست نماد رحمت و
در سمت چپ نماد فطرت است که خاخام های کابالیست براساس کتاب "زوهر"، آن را
شامل سخت گیری و مجازات می دانند و در وسط ، نماد اعتدال وجود دارد. ستون
سمت راست که به جنس زن نسبت داده می شود شامل 3 گوی حکمت و احسان و ابدیت
است و ستون سمت چپ که به جنس مرد نسبت داده می شود شامل 3 گوی عقل ، جبروت و
عظمت است. و ترنس مالیک با هوشمندی ، ساختار این نماد کابالایی را در
شخصیت های فیلم و نوع کنش و واکنش آنها ، به کار گرفته است.
در یکی از
دیالوگ های آغازین فیلم "درخت زندگی" نریشن فیلم از زبان مادر (در حالی که
ابتدا دوران کودکی اش را نشان می دهد و سپس صحنه هایی از سرخوشی او را وقتی
که خانم اوبراین شده )، می گوید :
"...راهبه ای که به ما درس می داد ،
می گفت که 2 راه در زندگی وجود دارد : راه فطرت و راه رحمت. شما می توانید
انتخاب کنید که کدام یک از این دو راه را می روید. رحمت سعی نمی کند که
خودش را راضی نگه دارد. تحقیر و فراموشی و دشمنی ها را قبول می کند ،
همینطور آسیب ها و توهین ها را . فطرت فقط می خواهد خودش را راضی نگه دارد.
دیگران را هم مجبور می کند که راضی باشند. دوست دارد بر دیگران آقایی
داشته باشد تا راه او را پیش بگیرند. او همواره دلائلی برای عدم خشنودی
پیدا می کند ، درحالی که همه دنیای اطراف  در حال درخشیدن است و عشق از
لابلای همه چیز لبخند می زند. راهبه به ما یاد داد که کسی نبوده در راه
رحمت قدم گذارده باشد و به فرجام بدی رسیده باشد...."
آنچه در این
مونولوگ های ابتدایی فیلم "درخت زندگی"از زبان یکی ازکاراکترهای اصلی بیان
می شود ، به نظر می رسد خلاصه همان اندیشه فلسفی است که ترنس مالیک به
عنوان نویسنده فیلمنامه و کارگردان در فیلم "درخت زندگی" گسترانده است و
ملاحظه می کنید که چه تبیین جامعی از همان ستون های چپ و راست درخت کابالا
یا سفیرات به نظر می رسد. درواقع تفسیر و تبیین همان درخت زندگی کابالایی
یا سفیرات که در کتاب هایی مانند "زهر" آمده و پیش از این در همین مطلب
توضیح داده شد.
پس از این است که در ادامه فیلم و در تمام  صحنه های آن ،
شاهدیم که خانم اوبراین یا همان مادر نماد رحمت نمایانده می شود و تمامی
صفاتی که از این نماد در ستون راست درخت زندگی کابالا یعنی سفیرات گنجانده
شده را بروز می دهد ، صفاتی همچون حکمت ، احسان و ابدیت . مهربانی و بخشش و
روش رحمانی تربیت بچه ها که توسط او اعمال می گردد ، آنچنان است که تا ابد
در ذهن آنان باقی می ماند و هنگامی که پدر نیست ، خوش ترین روزها را برای
بچه ها رقم می زند.
او در جایی به بچه ها می گوید :
"...به یکدیگر کمک کنید ، همه را دوست داشته باشید ، هر برگ ، هر شعاع نور و ببخشید..."
در
مقابل مادر یا خانم اوبراین ، آقای اوبراین قرار دارد که مظهر فطرت به
شمار می آید و به تفسیر کتاب "زهر" ، سمبل سخت گیری و مجازات است . آنچه در
ستون چپ درخت کابالا یا سفیرات برای تبیین خصوصیات فطرت برای جنس مرد آمده
کاملا در آقای اوبراین به چشم می خورد. او در سراسر اوقاتی که با خانواده
می گذراند ، خصوصا درمورد جک ، سخت گیری و مجازات های متعدد را به کار می
برد. به طوری که حتی به وی اجازه نمی دهد تا "بابا" صدایش کند و به جک
دستور می دهد که فقط او را "پدر " بخواند.
پدر در همان روزهایی که تازه
جک خردسال به راه افتاده ، در حیاط جلوی خانه ، برایش خط می کشد و قانون می
گذارد که از آن خط جلوتر نرود. و پس از آن نیز در هر موقعیتی ، قوانین
جدید وضع کرده و به جک دستور می دهد که بایستی به آن قوانین پایبند باشد.
بیشتر کارهای دشوار خانه را برعهده جک گذاشته و مدام از وی بازخواست می
نماید.
شاید این نوع تربیت سخت گیرانه و دیکتاتور منشانه را در فیلم
"300" ( زاک اسنایدر ) و در تربیت لئونیداس خردسال به خاطر داشته باشیم که
به قول گزنفون ( مورخ مشهور یونانی) اساسا تمدنشان را "کمونیسم سربازخانه
ای" می نامید.
حتی خود آقای اوبراین نیز در اواخر فیلم به این موضوع 
معترف می شود که برای تقویت اتکا به نفس و روی پای خود ایستادن ، آن سخت
گیری ها و مجازات ها را درمورد جک به کار می گرفته و گرنه جک را بیش از همه
دوست می داشته است. پدر در آن صحنه در حالی که جک را در آغوش کشیده ،   می
گوید :
"...تو تمام  چیزی هستی که من دارم ، تو تمام چیزی هستی که می خواهم داشته باشم..."
به
این ترتیب جک فرانر از هر یک از کاراکترهای دیگر شکل گرفته و به بلوغ می
رسد و در واقع علاوه بر اینکه همه آن صفات دو ستون راست و چپ درخت سفیرات
را در خود دارد ، ویژگی های ستون وسط که به نوعی اعتدال به نظر می آید را
نیز بروز می دهد و حتی آن تمایلات جنسی که در گوی دهم درخت زندگی کابالا
نهفته را هم به گونه عقده ادیپ در همان دوران نوجوانی بروز می دهد تا در
نهایت، شاکله کلی درخت را کسب کرده و لایق انسان برتر به حساب آید و بنا بر
باورهای شرک آمیز کابالا ، خدا در وجودش تبلور یابد.
از همین روست که
در فیلم ، نوعی شخصیت منجی نیز برایش تصویر شده و در فضایی آخرالزمانی در
میان مردم سرگشته و گمگشته به هدایت و امید و رستگاری می پردازد. در حالی
که پیش از این و پس از دو مرگ دلخراش ( غرق شدن پسر بچه ای در استخر و خبر
مردن پسر نوزده ساله خانواده اوبراین) ، زمزمه های شکوا گونه مادر و جک ،
نشان از باور شرک آمیز کابالایی در غیبت خدا دارد ، در حالی که هنوز جک
تمام مراحل خدایی شدن را براساس درخت زندگی کابالا طی نکرده است.
در صحنه ای پس از غرق شدن پسر بچه ای  در استخر ، جک این گونه خطاب به خدا زمزمه می کند:

"... تو کجا بودی ؟ تو اجازه دادی که یک
پسر بچه بمیرد. تو اجازه دادی که هر اتفاقی بیفتد. چرا من باید خوب باشم
وقتی تو نیستی ..."!!



و در صحنه ای پس از قبول مرگ پسر نوزده ساله خانواده اوبراین از سوی آنها ، مادر خطاب به خدا چنین شکایت می نماید :
"...خدایا! چرا؟  تو کجا بودی؟ می دانی چه اتفاقی افتاد ؟ برایت مهم است؟ ..."
آشکار
است که چنین شکواییه هایی خطاب به خالق هستی در تمامی ادیان توحیدی و
ابراهیمی ، شرک محض به شمار آمده ولی در فرقه های شبه دینی و شبه عرفانی
(مثل همین کابالا) دریچه ای است برای خارج کردن دین و خدا  از زندگی و
جانشین نمودن انسان به جای آن که پیش زمینه های فکری اومانیسم به شمار می
آید. انسانی که قرار است در غیاب خدا ، جهان را به سامان کرده و منجی
آخرالزمان محسوب شود.
در متون کهن کابالیست ها نیز نخستین زمزمه های به
اصطلاح مسیحا گرایی یا آخرالزمانی در قرون 13 و 14 میلادی به خصوص توسط یکی
از رهبران آن به نام اسحاق لوریا ، ساز شد و حتی زمانی در همان قرون برای
پایان جهان و ظهور منجی ، تعیین گردید!

بعد التحریر:
فیلم
" درخت زندگی" بعد از جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن ( در حالی که در
همان جشنواره به دلیل ساختار کشدار و کسالت بارش از سوی بسیاری از
تماشاگران و منتقدان هو شده بود ) در کمال شگفتی و حیرت کارشناسان سینمایی
در تعداد زیادی از مراسم اهدای جوایز آمریکایی کاندیدای دریافت و یا برنده
جوایز متعددشد. نامزد شدن فیلم چند رشته مراسم اسکار امسال از جمله بهترین
فیلم شگفتی آخر بود .به این دلیل که نوع ساختار سینمایی فیلم " درخت زندگی "
که آثار به اصطلاح هنری دهه 50 و 60 اروپا و سینمای امثال تارکوفسکی و
آنتونیونی یا حتی فیلم های سینماگران خاصی همچون کنجی میزوگوچی را به یاد
می آورد به هیچوجه در چارچوب مراسمی مانند اسکار و یا گلدن گلوب نمی گنجد.
نگاهی به تاریخ اهدای چنین جوایزی به خوبی نشان می دهد که حتی در اوج ساخت
چنین آثاری در دهه های 50 و 60 و اوایل دهه 70 میلادی امثال اسکار و حلقات
پیرامونی آن، به هیچکدام از فیلم های یاد شده که از قضا متعلق به اساتید
برجسته تاریخ سینما بودند روی خوش نشان نداد. و حالا در شرایطی که دیری است
چنین فیلم ها و ساختاری حتی در جشنواره های به اصطلاح هنری مانند کن و
برلین و مانند آن مورد عنایت قرار نمی گیرد و زمان ساخت این دسته از فیلم
ها دیگر سالهاست به سر آمده پروپاگاندای اینچنین برای فیلمی مثل " درخت
زندگی" به شدت شک برانگیز بوده و قطعا به دلیل محتوای ایدئولوژیک آن است
.

منبع: مستغاثی دات کام

ما را از نظرات سازنده خود محروم نکنید




[ جمعه 91/4/30 ] [ 11:24 عصر ] [ علی امامی راد ]




انتشار
صحنه‌های تکان دهنده از آتش زدن مسلمانان برمه‌ای در حالی که برخی از
کشورهای مسلمان! تمرکز خود را بر روی تحولات سوریه گذاشته و در مورد کشتار!
مردم این کشور دادن سخن داده و تمام وقت رادیو و تلویزیون‌های خود را صرف
پرداختن به مسایل این کشور می‌کنند سوالات بسیاری را در ذهن متبادر می‌کند
که از همان ابتدا پاسخ آن مشخص است.









چند
روزی است که بار دیگر خبر کشتار گسترده مسلمانان برمه‌ای بر سر زبان‌ها
افتاده است. در کشوری که نظامیان همه کاره مملکت بوده، هندوها و بودایی‌های
اکثریت در تنها مساله‌ای که آزادی دارند، کشتار وسیع و گسترده مسلمانان
است.


به گزارش «ایران‌آباد» در تازه‌ترن کشتار مسلمانان توسط هندوها و
بودایی‌های افراطی در روستاها و مناطق شمال و شمال غربی این کشور، در حضور
نیروهای نظامی و انتظامی برمه‌ای تندروهای مذهبی به روستاهای مسلمان نشین
حمله کرده و علاوه بر آتش زدن خانه‌های آنها، بسیاری را زنده زنده در آتش
سوزانده، به زنان و دختران تجاوز کرده و باقیمانده را هم فراری داده‌اند.


سران حکومت نظامی میانمار به جای پاسخگویی به این وحشی‌گری بودایی‌ها و
هندوهای افراطی مسلمانان ساکن در این کشور را مهاجران غیر قانونی خوانده که
دو راه بیشتر پیش روی آنها نیست؛ یا اینکه از کشور خارج شوند و یا اینکه
به اردوگاه‌های پناهندگان بروند.


تعداد مسلمانانی که هدف حملات افراطی‌های مورد حمایت دولت قرار گرفته‌اند
بیش از 800هزار نفر است و مشخص نیست سازمان‌های بین‌المللی و به خصوص
مدافعان حقوق بشر در این میان کجا هستند.


انتشار صحنه‌های تکان دهنده از آتش زدن مسلمانان برمه‌ای در حالی که برخی
از کشورهای مسلمان! تمرکز خود را بر روی تحولات سوریه گذاشته و در مورد
کشتار! مردم این کشور دادن سخن داده و تمام وقت رادیو و تلویزیون‌های خود
را صرف پرداختن به مسایل این کشور می‌کنند سوالات بسیاری را در ذهن متبادر
می‌کند که از همان ابتدا پاسخ آن مشخص است.


در این میان به نظر می‌رسد سازمان همکاری اسلامی به همراه کشورهای گروه
همسایه برمه باید گروه تماسی تشکیل داده و با تحت فشار قرار دادن دولت برمه
از ادامه جنایت‌های گروه‌های تندرو در حق مسلمانان این کشور جلوگیری کرده و
راه را برای رساندن کمک‌های مردمی به آن باز کند.


در این میان وظیفه دو کشور بنگلادش – که مسلمانان برمه‌ای مورد حمله سال‌ها
پیش از این کشور به برمه رفته‌اند – و مالزی به عنوان همسایگان برمه بیش
از پیش است و این دو کشور باید سکان اعتراض به نسل کشی مسلمان توسط
تندورهای برمه ای و حمایت حکومت نظامی این کشور از آنها را را بر عهده
داشته باشند.


حال باید دید کشورهایی که مشغول به راه انداختن حمام خون در سوریه برای
رسیدن به منافع سیاسی خود هستند و هر روز ساز جدیدی را برای شعله‌ور کردن
جنگ در این کشور کوک می‌کنند، آیا آن اندازه توانایی دارند که کشوری مانند
برمه را ناچار به تن دادن به قوانین بین‌المللی کنند یا اینکه توانایی آنها
تنها در کشتن مسلمانان است!


شاید نکته جالت تر در این مورد عدم پرداختنن به این مساله مهم توسط رسانه
های داخلی باشد که جا دارد مانند همه جای جهان از مسلمانان مظلوم برمه ای
نیز حمایت کنند تا دستکم جان خود را در برابر هندوهای افراطی از دست ندهند.

173748_140.jpg

173749_832.jpg

173750_250.jpg

173751_295.jpg

173752_488.jpg

173753_854.jpg

173754_686.jpg

173755_393.jpg




منبع: نما نیوز


ما را از نظرات سازنده خود محروم نکنید




[ جمعه 91/4/30 ] [ 11:24 عصر ] [ علی امامی راد ]


به گزارش رقص شیطان به نقل از فارس، هزاران صهیونیستی دو روز گذشته در اعتراض به گسترش
بی‌عدالتی اجتماعی و افزایش هزینه‌های زندگی در شهر تل‌آویو و بیت‌المقدس
تظاهرات کردند.

در جریان این تظاهرات، یک معترض 52 ساله با ریختن
بنزین به روی خود اقدام به خودسوزی کرد که به سرعت به بیمارستان منتقل شد.
شرایط جسمانی وی وخیم گزارش شده است.

این تظاهرکننده قبل از آتش زدن
خود نامه ای را با این مضمون خواند که "حکومت اسرائیل مرا به سرقت برد و
بدون هیچ چیزی به حال خود رها کرد."

وی همچنین در این نامه "بنیامین
نتانیاهو"، نخست وزیر رژیم صهیونیستی و مقامات دیگر این رژیم را مسئول
دانست که با سیاست‌های خود ثروتمندان را ثروتمندتر و فقیران را فقیرتر کرده
اند.

این تظاهرات همزمان با سالگرد یک‌سالگی اعتراضات در این رژیم
آغاز شد و معترضان با حمل بنرهایی خواستار استعفای "بنیامین نتانیاهو"،
نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی شدند.

پیش‌ از این نیروهای امنیتی
رژیم‌صهیونیستی بارها به معترضان و حاضران در این تظاهرات‌ها حمله کرده‌اند
و دست به سرکوب خشونت‌آمیز آنان زده‌اند، تا جایی که سازمان عفو بین‌الملل
نیز این برخورد پلیس رژیم صهیونیستی را محکوم کرده است.

منبع: فارس

ما را از نظرات سازنده خود محروم نکنید




[ جمعه 91/4/30 ] [ 11:24 عصر ] [ علی امامی راد ]



به گزارش رقص شیطان  "علی حکیم جوادی" با اشاره به آخرین وضعیت راه اندازی موتور جستجوی ملی در
کشور از اتمام فاز اجرایی پروژه در بخش فنی و نرم افزاری خبر داد و اظهار
داشت: «موتور جستجوی بومی که پیش بینی می شود تا پایان سال راه اندازی و در
اختیار کاربران قرار گیرد، مشکلی به لحاظ فنی و نرم افزاری نداشته و هم
اکنون مراحل پایانی راه اندازی را می گذراند اما محدودیت هایی از لحاظ سخت
افزاری وجود دارد که زمان راه اندازی این پروژه را اندکی با تاخیر روبه رو
کرده است.»

وی با بیان اینکه با راه اندازی موتور جستجوگر بومی،
بازار کسب و کار ایمیل های بومی نیز رونق خواهد گرفت، افزود: «در برنامه
داریم که در کنار موتور جستجوگر بومی سرویس های ارزش افزوده ای مانند
بازیهای رایانه ای و موضوعاتی مشابه سرویس "گوگل ارث" را نیز در اختیار
کاربران قرار دهیم.»

حکیم جوادی تاکید کرد: «سرویس موتور جستجوی ملی
که تا پایان سال رونمایی می شود هم اکنون به وسیله یک شرکت خصوصی در حال
انجام و در مرحله تدارک تامین تجهیزات است و به موازات آن نیز تعدادی از
نخبگان دانشگاه صنعتی شریف در حال راه اندازی یک موتور جستجوگر هستند که در
صورت اتمام، آغاز به کار این موتور جستجو را نیز امسال خواهیم داشت.»

بر
اساس نتایج تحقیقات منتشر شده به دلیل نبود موتور جستجوگر جامع و کارآمد
ایرانی در کشور، کاربران ایرانی روزانه به طور میانگین 5 بار در گوگل جستجو
می‌کند و میانگین سالیانه تعداد دفعات جستجو در گوگل از سوی کاربران
ایرانی یک هزار و 825 بار اعلام شده است.

کل سود موتور جستجوی گوگل
در سال 2011 حدود 36 میلیارد دلار بوده که سود این موتور جستجو از کاربران
ایرانی در سال گذشته، 443 میلیارد تومان -البته با قیمت دلار 1600 تومانی-
تخمین زده شده است.

در این بررسی ها مشخص شده که 40 درصد کلیک
کاربران ایرانی روی لینک های تبلیغاتی ظاهر شده در نتایج جستجو است و 7.3
بار تعداد دفعاتی است که کاربران ایرانی در سال بر روی لینک های تبلیغاتی
کلیک می‌کنند. بر این اساس میانگین درآمد گوگل به ازای هر کلیک بر لینکهای
تبلیغاتی 1.04 دلار و میانگین درآمد سالیانه گوگل از هر کاربر 7.3 دلار است
و در مجموع این موتور جستجو از کاربران ایرانی طی یک سال277 میلیون دلار
درآمد کسب کرده است.

منبع: مهر

ما را از نظرات سازنده خود محروم نکنید




[ جمعه 91/4/30 ] [ 11:24 عصر ] [ علی امامی راد ]


مشرق: «کریس فلوید»
در دسامبر 2011 در مورد جنگ عراق گفته است: اجساد ردیف شده هزاران کودک،
نوزاد و شیرخوار و کودکان دبستانی که بدن آنها متلاشی شده، زنده زنده سوخته
و یا در طی حملات آمریکایی ها با گلوله سوراخ سوراخ شده در اطراف شهرهای
عراق قابل مشاهده است. واقعیت آنچه که در عراق اتفاق افتاده این اجساد
مچاله شده است که در مناطق بیابانی رها شده اند؛ صورت های آنها سیاه شده،
امحا و احشای آنها بیرون ریخته و چشمانشان به پوچی خیره مانده است. از این
دست اظهار نظرها در مورد کودکان جنگ زده عراق در مدت زمان اشغال این کشور
بارها از سوی خبرنگاران و عکاسان مختلف تکرار شده است.

«رابرت فیسک» نیز در سال 2006 با انتشار مقاله‌ای نوشته
بود: «بسیاری از کودکان عراق در اثر اشغال عراق توسط نیروهای آمریکایی و
بمباران مستقیم شهرها و مناطق مسکونی کشته شده و جان خود را از دست
داده‌اند».

دو دهه کشتار و آوارگی کودکان

در این گزارش به وضعیت کودکانی خواهیم پرداخت که قربانی
طمع و شهوت قدرت و نفت شدند. کودکانی که بنا به ماهیت وجودیشان شایسته
چنین رفتار و رقم خوردن سرنوشتی اینچنین هولناک از سوی سیاستمداران
آمریکایی و هم پیمانان غربی آنها نبودند. طی دو دهه، حقوق کودکان عراقی
همچون سایر اقشار مردم این کشور در نتیجه خشونت، جنگ، اشغال خارجی و تحریم
های بین المللی نقض شده و عراق تبدیل به یکی از بدترین مناطق خاورمیانه و
شمال آفریقا برای کودکان شده است: به طوری که در آن کشور سه و نیم میلیون
کودک در فقر زندگی می کنند، یک و نیم میلیون نفر از کودکان زیر پنج سال
دچار سوء تغذیه بوده و روزانه دست کم صد نوزاد جان خود را از دست می دهد.
چنین آماری در دنیای کنونی بسیار دور از ذهن و کمیاب است.

بر اساس کنوانسیون 1949 ژنو که بر حمایت و محافظت از
افراد غیرنظامی در طول جنگ تاکید دارد و نیز بنا به کنوانسیون 1989 سازمان
ملل در مورد حقوق کودکان (CRC
وضعیت کودکان عراق به هیچ وجه قابل توجیه نبوده و یکی از صدها موارد عدم
پایبندی مدعیان حقوق بشر و صلح بین المللی به معاهدات بین المللی را به
وضوح نشان می دهد.


عراق جنگ زده، یکی از خطرناکترین مناطق برای کودکان

آنگلو-آمریکن ها و کودکان عراق

در واقع بعد از سال 2003 نیروهای متجاوز آنگلو-آمریکن
اشغال کننده عراق نتوانستند و یا نخواستند که به وظایف خود در مورد قوانین
بین المللی ناظر بر حقوق کودکان عمل کنند. CRC
تاکید دارد که باید حقوق کودکان از بابت کلیه جوانب فیزیکی و حیاتی، روحی،
اخلاقی، روانی و رشدی در یک محیط کاملا ایمن تامین گردد که هیچگاه شاهد
چنین چیزی در عراق نبودیم. هرچند نیروهای خارجی هم اکنون از عراق خارج شده
اند اما تمامی مسئولیت جنایات ناشی از عدم پایبندی به این قوانین در مدت
زمان اشغال و نتایج طویل المدت آن به عهده نیروهای اشغالگر خواهد بود و
آنها باید در مورد وضعیتی کودکان عراقی به مردم این کشور و مراجه بین
المللی پاسخگو باشند.

نیروهای اشغالگر به طور کاملا عمدی ساختار اجتماعی عراق
را تغییر داده اند و از روش های پاکسازی قومی برای ایجاد گسست در یکپارچگی
کشور استفاده کرده اند؛ تاسیسات تصفیه آب، امکانات بهداشتی و آموزشی را از
بین برده اند و به صورت بی هدف مناطق پرجمعیت را بمباران کرده اند که در
تمامی این سطوح کودکان عراقی شدیدترین و بیشترین آسیب ها را دریافت کرده
اند.


تمامی مسئولیت مرگ و میر، آسیب های جسمی و روانی وارد شده به کودکان عراق به عهده کشورهایی است که به این سرزمین هجوم برده بودند.

آنچه که در انتظار کودکان عراق است

زندگی در کشوری که تحت حمله بوده و درگیر جنگ است
مشکلات روانی فراوانی برای اکثریت قریب به مطلق این کودکان ایجاد کرده و
موجب افسردگی و اضطراب در همه این کودکان شده است که نیازمند برنامه های
حمایتی روانشناسانه چشمگیر می باشد. دستیابی به خدمات ضروری اجتماعی از
جمله چالش‌های بسیار بزرگ و لاینحل خانواده‌های عراقی در طی اشغال و پس از
آن بوده است که بازتاب مستقیم این مشکل بر کودکان عراق قابل ملاحظه است.

با توجه به ناکارآمدی فعلی بنیادهای حمایتی عراق در اثر
از هم پاشیدگی زیرساخت ها و مشکلات فراوان دولت نوخواسته عراق پس از پایان
رسمی اشغال، کودکان عراقی در معرض خطرات بسیاری هستند که از جمله می توان
به موارد زیر اشاره کرد:

- مرگ

که در اثر عملیات های تروریستی، کمبود بهداشت و بسیاری عوامل دیگر روی می دهد.

- قطع عضو

کودکان بسیاری در طی اشغال دچار نقص عضو شده اند و
تعدادی فراوانی نیز روزانه در نتیجه فعال شدن مین ها و بمب های به جا مانده
به این خیل می پیوندند.

- ربوده شدن

بسیاری از کودکان خانواده‌های نسبتا مرفه عراقی در معرض خطر ربوده شدن برای باجگیری قرار دارند.

 


کودکان، آسیب پذیرترین اقشار در بمبارن های بی هدف مناطق مسکونی بودند.

 

 

- خشونت های جنسی و قاچاق انسان

بسیاری از گزارش‌ها تاکید دارند که کودکان عراقی قربانی پدیده‌هایی از قبیل خشونت جنسی و ازدواج‌های اجباری و تجارت کودکان هستند.

 

- به کار گرفته شدن در گروه های مسلح و بهره کشی اقتصادی به صورت کارگر

بسیاری از باندها و گروه‌ها از کودکان برای فعالیت‌های
غیر قانونی خود استفاده می‌کنند. بر اساس آمارهای ارائه شده بیش از 60 درصد
کودکان یتیم عراقی نان‌ آور خانواده‌های خود هستند و برای تامین هزینه
هایشان وارد این گروه ها می شوند.

 

- زندانی شدن

صدها کودک عراقی در طی اشغال در زندان‌های نظامیان
آمریکایی زندانی شده و تحت انواع و اقسام آزارها و شکنجه‌ها از جمله
آزارهای جنسی قرار گرفته اند که این اتفاقات با توجه به عدم برقراری کامل
نظم ممکن است همکچنان از سوی گروه های خود سر ادامه داشته باشد.

 

کودکان عراق؛ افسرده و دور از هیجانات کودکی

 

بدیهی است که جامعه جهانی و نهادهای حقوق بشری بین
المللی موظفند به جای عملکردهای سیاسی در راستای خواسته های سیاستمداران
قدرت های سلطه جو و تسلیم شدن به برنامه های آنها به این مصادیق بارز نقض
حقوق بشر پرداخته و به یاری کودکان عراقی اقدام کنند.

آمارهای تاسف برانگیز مرگ و میر کودکان عراقی

آمارهای رسمی و گمانه زنی های رسانه های همگانی عراق،
هفتاد تا نود و پنج درصد از مرگ های رخ داده در این کشور را نادیده می
گیرند. برخی آمارهای قابل اعتماد سال 2011، تعداد کشته شدگان واقعی جنگ
عراق را تا یک و نیم میلیون نفر اعلام می کنند. بررسی های انجام شده توسط
گروه های معتبر نشان می دهد که 39 درصد از افراد کشته شده در اثر حملات
هوایی نیروهای اشغالگر آمریکایی، کودکان بوده اند. 42 درصد مرگ و میر ناشی
از خمپاره اندازی نیروهای درگیر نیز مربوط به کودکان بوده است. نزدیک به نه
درصد از پنجاه هزار مرگ غیر طبیعی ثبت شده را کودکان تشکیل می دهند و 29
درصد غیرنظامیانی که با تیر مستقیم نیروهای اشغالگر کشته شده اند نیز
کودکان بوده اند.


در دوران اشغال کودکان عراق حامیان خود را از دست دادند.

 

کودکان بی شمار دیگری نیز وجود دارند که به طور غیر
مستقیم و در نتیجه تبعات مختلف اشغالگری جان خود را از دست داده اند.
بیماری ها، قحطی و سوء تغذیه، فقر گسترده، رکود اقتصادی، آلودگی محیط زیست و
نبود خدمات اولیه به صورت کاملا بی سر و صدا دست به دست هم داده و بخش
وسیعی از جمعیت عراق به خصوص کودکان را از پای درآورده است. گزارش صندوق
بین المللی کودکان سازمان ملل متحد حاکی است که تا سال 2006 بین 4 تا 5
میلیون کودک عراقی یکی از والدین یا هر دوی آنها را از دست داده‌؛ بی
‌سرپرست و در شرایط بسیار بد معیشتی و به دور از ساده‌ ترین وسایل معیشتی
به زندگی خود ادامه می‌دهد.

افزایش شدید نقص های وراثتی مادرزادی و ابتلا به سرطان در عراق

انهدام زیرساخت های نظامی و صنعتی در طی جنگ باعث رهایی
فلزات سنگین و دیگر مواد خطرناک در هوا، خاک و آب های زیرسطحی شده است و
مناطقی که زباله های شهری و بیمارستانی در آنها انباشته شده منشا بیماری
های خطرناکی شده اند. آلودگی اورانیومی و دیگر آلودگی های نظامی موجب
افزایش شدید آمار نقص های وراثتی مادرزادی و ابتلا به سرطان در عراق شده
است. آلودگی شدید منابع آبی و زمین های کشاورزی باعث آلودگی محصولات
کشاورزی تولید شده در عراق گردیده که به عنوان منبع غذایی در دسترس از طرف
خانواده ها مورد استفاده قرار می گیرد.

پس از خروج ظاهری آنگلو-آمریکن ها کودکان هنوز با میراث اشغال دست به گریبانند.

 

به موجب موافقت نامه‌های لاهه و ژنو مسئولیت تمام موارد
فوق مستقیما متوجه انگلیس و آمریکا به عنوان کشورهای اشغال‌ کننده عراق
بوده و این دو کشور باید برآورنده و تامین ‌کننده امنیت و بهداشت در عراق
به ویژه برای زنان و کودکان می بودند. حال ان که هیچگونه
تعهدی از سوی متجاوزین دیده نشد تا جایی که در سال 2010 پزشکان مستقر در
فلوجه اعلام کردند که در این منطقه با آمار بسیار غیر قابل باوری از نقص
های مادرزادی، سرطان و سقط ناگهانی روبرو هستند.

در سال 2004 نیروهای اشغالگر این منطقه را به شدت
بمباران کردند و در کمتر از یک سال بعد از این حادثه یعنی در سال 2005 آمار
مشکلات حاد پزشکی در این منطقه شدیدا رو به افزایش نهاد. در سال 2010 نرخ
سکته قلبی در فلوجه 13 برابر نرخ گزارش شده در کشورهای اتحادیه اروپا بوده
است. نقایص مادرزادی مرتبط با مشکل در سیستم عصبی نیز 23 برابر آنچه که در
اروپا دیده می شود گزارش شده است. پزشکان ژاپنی معتقدند آمار نقایص
مادرزادی موجود در عراق بسیار بیشتر از آمار دیده شده در شهرهای هیروشیما و
ناکازاکی است که در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم با بمب های اتمی آمریکایی
با خاک یکسان شدند.


نسل آینده بی گناه عراق تبعات اشغال را در گوش و خون خود حس خواهد کرد.

 

اورانیوم تضعیف شده بلای جان مادران و نوزادان عراقی

این آمار دهشتناک ار آنجاست که آمریکا در حمله به عراق
از تسلیحات حاوی اورانیوم ضعیف شده استفاده کرد. اورانیوم ضعیف شده روی
جنین زنان باردار اثر گذاشته و رشد آن ‌را دچار اختلال می ‌کند و موجب تولد
نوزادانی با معلولیت مادرزادی می ‌شود. نوزادانی بدون سر و بدون عضو به
دنیا می ‌آیند که عملا هیچ کاری در مورد آنها از سوی پزشکان ساخته نیست.
بدین ترتیب عراقی‌ها تا نسل‌ها از نقص‌های مادرزادی و سرطان رنج خواهند
برد. افزایش نرخ ابتلا به سرطان، کم خونی و اختلالات مادرزادی در عراق در
نتیجه استفاده از تسلیحات حاوی مواد هسته ای به خصوص اورانیوم در طی جنگ
های 1991 و 2003 می باشد.


انهدام زیرساخت های بهداشتی و درمانی عراق توسط اشغالگران تاثیر مستقیم بر کودکان داشته است.

افزایش شدید سرطان خون در کودکان شهر بصره گزارش شده
است و یافته ها حاکی از آن است که از سال 1991 به این طرف که اولین یورش
نیروهای آمریکا به عراق اتفاق افتاد سرطان خون در کودکان عراقی به طرز
چشمگیری افزایش یافته که در نتیجه استفاده از اورانیوم ضعیف شده در تسلیحات
جنگی بوده است.

مین های آمریکایی

مین های زمینی و بقایای مواد منفجره به شدت جان کودکان
عراقی را تهدید می کنند. طبق آمارهای منتشره در سال 2011 بیست و پنج درصد
قربانیان این مین ها کودکان زیر 14 سال هستند. آمار معلولیت در اثر مواد
منفجره باقی مانده که در سال 1991 حدود 5500 نفر بوده در سال 2007 به 80000
نفر رسیده است. 7/45 در صد این افراد بین 15 تا 29 سال سن داشته اند و
9/23 درصد کودکان زیر 14 سال بوده اند. در طی دهه گذشته آمار افراد قطع عضو
شده در دو استان بصره و المثنی به تنهایی آمار این افراد در کل کشور نابسامان آنگولا را پشت سر گذاشته است.

عراق به کشوری مملو از کودکان قطع عضو شده تبدیل گردیده است.

نظام بهداشتی و درمانی نابسامان و کودکان نیازمند

گسیختگی نظام بهداشتی و درمانی عراق در نتیجه اشغال این
کشور منجر به مرگ کودکان در اثر عوامل غیر قابل پیشگیری شده است. کشتار
عمدی و مهاجرت اجباری پزشکان و پرسنل بهداشتی و درمانی عراق موجب شده است
که تا 75 درصد کادر درمانی عراق اعم از پزشکان و داروسازان و پرستاران از
دسترس بیمارستان ها و خدمات بهداشتی خارج شوند. تقریبا 70 درصد بیمارانی که
با وضعیت وخیم به بیمارستان ها رسانده می شوند در اثر نبود نیروی متخصص و
خدمات دارویی و تجهیزات لازم در بخش اورژانس جان خود را از دست می دهند که
کودکان آسیب پذیرترین آمار این مرگ و میر را تشکیل می دهند.


میلیون ها کودک عراقی محروم از سیستم آموزشی کارا هستند.

تعداد زیاد کشته‌ها و زخمی ‌ها که موسسات و مراکز
بهداشتی عراق را در طی اشغال به خود مشغول می داشت، عملا مانع رسیدگی
پزشکان این کشور به اوضاع روحی و روانی کودکان می شد و آمارهای موجود نشان
می‌دهد که بیش از 48 درصد کودکان عراقی مبتلا به انواع استرس از جمله
استرس‌ های پس از حادثه هستند. این شرایط هنوز نیز به کلی رفع نشده و
سازمان های بهداشتی عراق هنوز قادر به رسیدگی کامل به کودکان نیستند. صلیب
سرخ هشدار داده است که سوء تغذیه در کودکان عراقی از 19 درصد قبل از اشغال
این کشور در سال 2003 به 28 درصد رسیده است و از هر سه کودک زیر 5 سال
عراقی فقط یک نفر به آب آشامیدنی سالم دسترسی دارد و از هر 4 مورد نیز یک
نفر از سوء تغذیه شدید رنج می برد.

آلودگی و نبود خدمات تصفیه ای باعث شده است تا 70 درصد
مردم به آب سالم دسترسی نداشته باشند که موجب مرگ یک کودک از هر 8 کودک
عراقی قبل از 15 سالگی می شود. اسهال، وبا، تیفوئید، هپاتید و غیره بیماری
هایی هستند که کودکان عراقی در نتیجه عدم در اختیار داشتن آب سالم با آنها
درگیرند که اغلب موجب مرگ این کودکان می شود.


بیش از 48 درصد کودکان عراقی مبتلا به انواع استرس از جمله استرس‌ های پس از حادثه هستند.

 

 

 منبع: مشرق


منابع و مآخذ

http://globalresearch.ca/index.php?context=va&aid=30760

http://www.chris-floyd.com/component/content/article/1-latest-news/2200-war-without-end-amen-the-reality-of-americas-aggression-against-iraq-.html

http://www.icrc.org/ihl.nsf/full/380

http://www.unicef.org/crc/index_30228.html

http://www.brussellstribunal.org/Fallujah020710.htm

http://www.indymedia.org.au/2011/12/04/iraq-%E2%80%93-landmines-bombs-depleted-uranium-%E2%80%93-devastation-%E2%80%93-children-amputees-how-you-can-hel

http://www.rhrc.org/resources/Iraqi_women_girls_factsheet%20FINAL%20JAn08.pdf

http://www.alternet.org/waroniraq/70886/?page=entire

http://forums.understanding-islam.com/showthread.php?7464-Iraq-s-Children-Drug-Addicts-Dealers

http://www.equalityiniraq.com/activities/117-prostitution-and-trafficking-of-women-and-girls-in-iraq

http://www.ohchr.org/EN/Countries/MENARegion/Pages/UNAMIHRReports.aspx




ما را از نظرات سازنده خود محروم نکنید






[ یکشنبه 91/4/18 ] [ 10:25 عصر ] [ علی امامی راد ]
   1   2   3      >
درباره وبلاگ
لینک دوستان
<فرزانگان امیدوار
###@جزین@###
رایان چوب
نظرمن
جاده های مه آلود
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
لنگه کفش
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
فتوبلاگ حسین کارگر
کانون فرهنگی شهدا
تنهایی......!!!!!!
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
.: شهر عشق :.
پیامنمای جامع
بوی سیب
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
دبستان پسرانه ی امام هادی سبزوار
آموزشی مذهبی
بچه های خدایی
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
تنها هنر
Dark Future
(بنفشه ی صحرا)
پا توی کفش شهدا
جزتو
Manna
محمد قدرتی
یه دختره تنها
ورزش های رزمی
جیغ بنفش در ساعت 25
گروه اینترنتی جرقه داتکو
زمزمه ی کوچه باغ شاه تور
تیـــــــــــام
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
اخراجیها
نوری چایی_بیجار
xXx عکسدونی xXx
مهربانی
عزای حسینی
پرسپولیس
بادله گشت
کلبه ی عشق
عشق تابینهایت
عاشق دربدر
توتویی
محمد امیدواری ابرقویی
صل الله علی الباکین علی الحسین
مهندسی متالورژِی
دلنوشته های یه عاشق!
delshekasteh
ستاره
سفیر نور
آزاد اندیشان
احساس ابری
فهادانــ
میلاد کی مرام
عکس میخوای کلیک کن
قصه ی ما و شما
صراط مبین
زیر آسمان خدا
.:؛ حقوق و حقوقدانان ؛:.
دوستانه
جوک و خنده
یه دختر تنها
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
خورشید خاموش
fazestan
رویای زیبا ...
کشتی کج
جوان ایرانی
روژمان
اندیشمند
من و تو
چـــــاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟)
عاشق تنها....
رقص شیطان
شاخه شکسته
مسأله شرعی
موسیقی اصیل ایرانی
زنگ تفریح
فرزاد ملوس و پرنیاجون
جامع ترین وبلاگ خبری
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 13
کل بازدیدها: 262315