سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عدالت

معنای انفاق
"نفق" در لغت به معنی گذشتن هر چیز و از بین رفتن آن با تمام شدن آن چیز است. و در اصطلاح "انفاق" بیرون کردن مال از ملک و قرار دادن آن در ملک دیگرى است که یا از طریق صدقه و یا از بخشش کردن مال‏هاى خویش در

راه جهاد و دین و هر آنچه خدا بدان فرمان داده است می¬باشد.
انْفاق‌، واژه‌ای‌ قرآنى‌، به‌ معنى‌ صرف‌ کردن‌ مال‌ در مصارف‌ نیکوکارانه‌. انفاق‌ در قرآن‌ کریم‌ به‌ عنوان‌ یکى‌ از پایه‌های‌ اصلى‌ عمل‌ صالح‌، و یکى‌ از ویژگیهای‌ مؤمنان‌ مورد تأکید قرار گرفته‌ است‌. با آنکه‌ اغلب‌ مفسران‌ متأخر به‌ این‌ عمل‌ بیشتر از منظر توزیع‌ ثروت‌ و کاستن‌ محرومیتهای‌ اقتصادی‌ نگریسته‌اند، اما در قرآن‌ کریم‌ بعد تربیتى‌ انفاق‌ بیش‌ از هر چیز مورد توجه‌ قرار گرفته‌، و از این‌ حیث‌ مکمل‌ ایمان‌ دانسته‌ شده‌ است‌. بخش‌ مهمى‌ از تعالیم‌ قرآنى‌ در باب‌ انفاق‌ مربوط به‌ آیاتى‌ است‌ که‌ در آنها تصویری‌ از انسان‌ هدایت‌ یافته‌ ارائه‌ شده‌ است‌. به‌ عنوان‌ نمونه‌، مى‌توان‌ به‌ سرآغاز سورة بقره‌ اشاره‌ کرد که‌ در آن‌، ایمان‌ به‌ عالم‌ غیب‌، برپای‌ داشتن‌ نماز و انفاق‌ از آنچه‌ خداوند روزی‌ کرده‌ است‌، ویژگیهای‌ اصلى‌ اهل‌ تقوا شناخته‌ شده‌اند.
آثار انفاق
اینکه انسان چیزى داشته باشد و از خود جدا کند، و مظهر رحمانیت پروردگار بشود، نقش بزرگى در ساختن انسان دارد. عطوفت که از ماده عطف است‏یعنى تمایل و توجه به دیگران، با دیگران یکى شدن و دل بجاى دل آنها نهادن خود هدف است و هدفى اساسى و قابل اهمیت است.
آثار فردی انفاق
مسلما انسان هنگامى که بداند نتیجه کار او به خود او باز مى‏گردد بیشتر به آن کار علاقه‏مند خواهد شد. ممکن است در ابتدا چنین به نظر برسد که منظور از بازگشت منافع انفاق به انفاق کننده، همان پاداش و نتائج اخروى آن باشد؛ البته این معنى صحیح است ولى نباید تصور کرد که سود انفاق تنها جنبه اخروى دارد، بلکه از نظر این دنیا نیز به سود آنها است هم از جنبه "معنوى" و هم از جنبه "مادى" از نظر معنوى، روح گذشت و بخشش و فداکارى و نوع دوستى و برادرى را در انفاق کننده پرورش مى‏دهد و در حقیقت وسیله مؤثرى براى تکامل روحى و پرورش شخصیت اوست.
آثار اجتماعی انفاق
جامعه انسانى به منزله تن واحد و داراى اعضاى مختلف است، و اعضاى آن هر چند اسامى و اشکال مختلف دارند، اما در مجموع، یک تن را تشکیل مى‏دهند، و در غرض و هدف زندگى متحد هستند، از حیث اثر نیز همه مربوط به هم هستند، وقتى یکى از اعضا، نعمتى را از دست مى‏دهد مثلا فاقد صحت و سلامتى شده و در عمل خود کُند مى‏گردد، همین عارضه هر چند که در نظر بدوى، متوجه یک عضو است، ولى در حقیقت تمام بدن در عملکرد خود کند و سست مى‏گردد، و به خاطر نرسیدن به اغراض زندگى خسران و ضرر مى‏بیند.
پس یک فرد از جامعه که عضوى از یک مجموعه است، اگر دچار فقر و احتیاج شد، و ما با انفاق خود وضع او را اصلاح کردیم، هم دل او را از رذائلى که فقر در او ایجاد مى‏کند پاک کرده‏ایم، و هم چراغ محبت را در دلش ایجاد نموده‏ایم، و هم زبانش را به گفتن خوبیها به راه انداخته‏ایم، و هم او را در عملکردش نشاط بخشیده‏ایم، و این فوائد عاید همه جامعه مى‏شود، چون همه افراد جامعه به هم مربوط هستند، پس انفاق یک نفر، اصلاح حال هزاران نفر از افراد جامعه است.
رشد معنوی
یکی از مهم‌ترین دستورات اجتماعی اسلام انفاق و رسیدگی به فقرا و ضعیفان جامعه است. اگر این دستور به نحو صحیح انجام شود فقیر و مستمندی در جامعه باقی نخواهد ماند.
از این بالاتر و شریف‌تر، ایثار است، یعنی رسیدگی به حال ضعیفان، در حالی که خود انسان نیازمند است. انفاق مایه رشد آدمى است ! انفاق مایه رشد آدمى است ! مساله انفاق یکى از مهمترین مسائلى است که اسلام روى آن تاکید دارد و قرآن مجید تاکید فراوان روى آن نموده است . قرآن عمل انسان را از وجود او جدا نمى داند و هر دو را اشکال مختلفى از یک حقیقت مى شمرد. کسی که یقین دارد آنچه را می‌بخشد در نزد خداوند چندین برابر آن بخشش شامل حالش می‌شود، با باوری درست و کامل در امور خیر مشارکت می‌کند.
انفاق در راه خدا مایه رشد معنوی انسان نیز می شود. وقتی فرد از بعضی چیزها در زندگی خود گذشت کند و به دیگران ببخشد ، روحش بزرگ شده وبا هر اتفاق خوب و بدی به خود نمی لرزد و در زندگی خود استوار و ثابت قدم می ماند.
کسی که چنین باشد دیگر در روز قیامت که همه حسرت میخورند او حسرت نمی خورد؛ او با اعتماد کامل به پروردگار خود در راه او انفاق می کند و می داند که در روزی که همه محتاج اند او محتاج نخواهد بود زیرا خود خدا کفالت امر او را بر عهده دارد و او را تنها نمی گذارد.
در یوم الدین پاداش خود را به تمامه و کامل دریافت می کند. در روز جمع شدن موجودات در پیشگاه خداوند متعال با آرامش حاضر می شود و از پروردگار خود پاداش می خواهد و همچون گنهکاران فریاد نمیزند.
خوفورجاء:
خوف و رجاء یا بیم و امید، دو حالت یا انفعال نفسانى هستند. خوف که در زبان فارسى ترس خوانده مى‏شود از جمله هیجانات روانى است. حالت ترس در همه انسان‏ها کم یا بیش پدید مى‏آید. انسان در طى مراحل رشد از دوره نوزادى و کودکى تا بزرگ‏سالى، همواره حالت ترس را تجربه مى‏کند. ترس انسان از آغاز تولد تا دوره بزرگسالى یکسان نیست؛ زیرا تجربه ها و آگاهى‏هاى او تغییر مى‏کند و انسان از چیزى مى‏ترسد که برایش ناخوشایند و مضر باشد. یعنى به گونه‏اى از ناخوشایندى و ضرر رسانى آن چیز آگاه باشد.
بنابراین ترس هر کس از چیزها به تجربه ها و آگاهى‏هاى گذشته او بستگى دارد. زمانى که انسان با امرى ناخوشایند یا با یک ضرر و یا احتمال یک ضرر روبرو مى‏شود، در شرایطى از آن مى‏ترسد. این شرایط عبارتند از: مقدار ناخوشایندى آن چیز و یا ضررى که از آن چیز به انسان مى‏رسد، میزان احتمال پدید آمدن آن چیز و مقدار توانایى فرد در دفع آن.
اطلاع از این سه امر، گاه در اثر تجربه شخصى حاصل مى‏شود و گاه با محاسبات علمى و عقلى به دست مى‏آید. گاهى هم با اخبار دیگران و از طریق منابع موثق از این امور مطلع مى‏شویم.
ترس از مرگ، به بعضى از این معانى، سودمند و حرکت آفرین است و به بعضى دیگر از معانى بى‏فایده است. ترس از مرگ وقتى سودمند است که عمل انسان را اصلاح کند و او را براى حساب آخرت آماده سازد وگرنه هیچ کس را گریزى از مرگ نیست. امیرالمؤمنین(ع) مى‏فرماید: «فما ینجو من الموت من خافه و لا یعطى القاء من احبه» پس نه آن که بیم مرگ دارد از آن رهد، و نه آن که زندگى جاودانه خواهد بدان رسد.
رجاء که در فارسى امید گفته مى‏شود حالتى نفسانى است امید و امیدوارى، نسبت به امور خوشایند پدید مى‏آید انسان به امورى که براى خود خوشایند و مفید مى‏شناسد امید دارد. یعنى با تصور امور خوشایند و لذت و رضایت حاصل از به دست آوردن آنها حالت امید در انسان پدید مى‏آید.
این حالت نفسانى در اثر تصور یا اطمینان از حصول آن امر خوشایند حاصل مى‏شود، ولى انسان معمولا نسبت به عوامل و شرایط پدید آورنده آن امر خوشایند نیز ابراز امیدوارى مى‏کند. براى مثال کسى که در بیابانى خشک راه گم کرده و به شدت تشنه است در جستجوى آب بر مى‏آید. وقتى تصور مى‏کند که تلاش او به نتیجه خواهد رسید و تشنگى او برطرف خواهد شد در او حالت امید پدید مى‏آید. امید در انسان انگیزه تلاش را پدید مى‏آورد. کسى که امیدى ندارد ادامه زندگى براى او کسالت آور و حتى نامطلوب مى‏شود؛ انسان ناامید انگیزه‏اى براى کار و تلاش ندارد و از حرکت به سوى کمال باز مى‏ماند.
بنابر آن چه تاکنون گفتیم حرکت به سوى کمال فقط با وجود خوف و رجاء امکان‏پذیر مى‏شود؛ زیرا هر حرکت ارادى در صورتى به شکل صحیح انجام مى‏گیرد که اولا انگیزه و نیروى حرکت موجود باشد و ثانیا موانع و خطرات برطرف شود. کسى که در دل خود احساس خوف دارد، همواره آماده مقابله با موانع حرکت و خطرات مسیر است. با وجود این آمادگى، امکان از میان برداشتن موانع فراهم مى‏شود. مبارزه با موانع و خطرات، با امید رسیدن به مقصد و امید به توانایى در رفع موانع ممکن مى‏شود. پس امید به آینده‏اى بهتر و اعتماد به توانایى‏هاى خود در رفع موانع انسان را به حرکت مى‏آورد با توجه به این مقدمات در مى‏یابیم که حضور همزمان خوف و رجا حرکت به سوى کمال را ممکن مى‏سازد. امیرالمؤمنین(ع) فرموده‏اند: «خیر الاعمال اعتدال الخوف و الرجاء» بهترین عمل اعتدل خوف و رجاء است.
خوف و رجاء و ایمان خدا
خوف و رجاء انسان در برابر خداوند نتیجه معرفت و ایمان به خداوند و صفات جمال و جلال اوست امام صادق(ع) فرموده‏اند: «من کان باللَّه عارفاً، کان من اللَّه خائفا و الیه راجیا و هما جناحا الایمان...» هر کسى که خداوند را بشناسد از او خائف و به او امیدوار است، خوف و رجاء دو بال ایمان هستند. در روایت دیگرى فرموده‏اند: «لا یکون المؤمن مؤمنا حتى یکون خائفا راجیا» مؤمن تا زمانى که بیمناک و امیدوار نسبت به خداوند نباشد مؤمن نیست.
انواع خوف در رابطه انسان و خداوند
انسان با محبت به خداوند متعال و شناخت صفات جمال و جلال او از او فرمانبردارى مى‏کند و به این وسیله به سوى کمال حرکت مى‏نماید کمال انسان همان تقرب او به پروردگار است. قرب خداوند نیازمند تلاش همیشگى انسان در فرمانبردارى از خداوند و دورى از نافرمانى است. این تلاش همیشگى انگیزه‏اى پایدار را مى‏طلبد. کسى که قرب خداوند را مى‏خواهد و محبت او را در دل دارد تبعیت از فرامین خداوند و پیروى از دستورات اولیاى دین را یگانه راه رسیدن به مقصد خود مى‏داند.

خوف از گناه
انسان در مسیر فرمانبرى دچار لغزش و خطا مى‏شود. این لغزش‏ها موجب پدید آمدن حالاتى روحى در انسان مى‏شود. برخى از انسان‏ها پس از هر خطا و لغزش به انتقام و عذاب خداوند اندیشه مى‏کنند و چنان شرمسار و نگران مى‏شوند که امید رستگارى را از دست مى‏دهند. از میان رفتن امید به منزله از دست دادن یکى از دو بال حرکت است. امید به موفقیت، و هوشیارى در برابر موانع موفقیت دو بال پرواز به سوى هر مقصدى است.
برخى دیگر از انسان‏ها هنگامى که به لغزش و خطا مبتلا مى‏شوند به رحمت و مغفرت پروردگار مى‏اندیشند و در نتیجه امید خود را زنده نگه مى‏دارند. این دسته از انسان‏ها اگر با اندیشیدن به رحمت و مغفرت پروردگار از مجازات پروردگار غافل شوند، رفته رفته به گناه و خطا عادت مى‏کنند و از مسیر کمال باز مى‏مانند. این افراد بال دیگر پرواز یعنى هوشیارى در برابر موانع موفقیت را از دست داده‏اند.
بهترین حالت روحى، از آن انسان‏هایى است که همزمان با امید به رحمت و مغفرت به انتقام و عذاب خداوند نیز فکر مى‏کنند. چنین افرادى هر دو بال پرواز را در اختیار دارند. امام صادق(ع) از پدر بزرگوارشان نقل کرده‏اند که ایشان فرموده‏اند: «انه لیس من عبد مؤمن الا وفى قلبه نوران: نور خیفة و نور رجاء لو وزن هذا لم یزد على هذا، و لو وزن هذا لم یزد على هذا؛» در قلب بنده مؤمن دو نور است، نور بیم و نور امید؛ اگر این دو نور اندازه‏گیرى شوند هیچ یک بیشتر از دیگرى نیست.
خوف از غفلت و کوتاهى
کسى که عظمت خداوند را مى‏شناسد حتى اگر شناخت او اجمالى باشد به خوبى مى‏داند که هرگز نمى‏تواند اعمالى را انجام دهد که در خور عظمت پروردگار باشد. چنین انسانى مى‏داند که عمل او در برابر فضل و رحمت پروردگار بسیار ناچیز است. او مى‏داند که هرگز نمى‏تواند شکر نعمت‏هاى پروردگار را به جاى آورد. از سوى دیگر مى‏داند که اگر در حد توان خویش به طاعت و عبادت خداوند قیام کند پروردگار مهربان کمبودهاى عمل او را به لطف خویش جبران مى‏کند. چنین بنده‏اى از این خائف است که در قیام به طاعت و عبادت پروردگار کوتاهى کرده باشد و در اثر ناآگاهى یا غفلت آن چه را در توان داشته ترک کرده باشد. چون احتمال چنین غفلتى همواره وجود دارد، بنده مؤمن هیچ گاه اعمال خود را کافى نمى‏داند و در هراس از غفلت به سر مى‏برد. این هراس او را درباره گذشته و آینده بیمناک مى‏کند. درباره غفلتى که احتمالا در گذشته رخ داده از خداوند طلب بخشایش مى‏کند و درباره غفلتى که ممکن است پیش آید به خدا پناه مى‏برد. امیرالمؤمنین(ع) در خطبه همام درباره انسان متقى مى‏فرمایند: «یبت حذراً... حذراً لما حذر من الغفله؛ » شب در حالت ترس به سر مى‏برد... ترسان از غفلتى که مرتکب شده است.
خوف از عاقبت بد
ایمان به خداوند ارزشمندترین چیزى است که دنیا و آخرت انسان را زیبا و آباد مى‏گرداند. انسان مؤمن رستگارى خود را در گرو حفظ و رشد ایمان خود مى‏داند. کسى که مى‏خواهد از هر خوفى رها شود و غم و اندوه، او را آزار ندهد باید ایمان خود را حفظ کند و اعمال صالح انجام دهد: «من أامن باللَّه والیوم الاخر و عمل صالحا فلا خوف علیهم و لا هم یحزنون» هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آورد و کار نیکو کند، پس بیم و اندوهى نخواهد داشت.
ولى حفظ ایمان کار دشوارى است. ایمان انسان در مسیر زندگى همواره تهدید مى‏شود. محبت دنیا و وابستگى به فرزندان و اموال ممکن است انسان را در دو راهى کفر و ایمان قرار دهد و ضعف ایمان موجب انتخاب مسیر و کفر و هلاکت گردد. خداوند متعال در سوره توبه آیات بیستم تا بیست و چهارم کسانى را که ایمان آورده‏اند و از وابستگى‏هاى خویش به دنیا و محبت مال و فرزند رها شده‏اند و هجرت و جهاد کرده‏اند، رستگار و داراى بالاترین مقامات معرفى مى‏فرماید و به آنان رحمت و رضوان و جاودانگى در بهشت را وعده مى‏دهد؛ در حالى که کسانى که نمى‏توانند از این وابستگى‏ها رها شوند، در خطر بى‏ایمانى و گمراهى هستند.
«قل ان کان اباءکم و ابناءکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اقتر فتموها و تجارة تخشون کسادها و مسکن ترضونها احب الیکم من اللَّه و رسوله و جهاد فى سبیله فتربصوا حتى یأتى اللَّه بامره و اللَّه لا یهدى القوم الفاسقین؛»
بگو: اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالى که گرد آورده‏اید و تجارتى که از کسادش بیمناکید و سراهایى را که خوش مى‏دارید نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راه وى دوست‏داشتنى‏تر است پس منتظر باشید تا خدا فرمانش را به اجرا در آورد و خداوند گروه فاسقان را هدایت نمى‏کند.
از دیگر چیزهایى که ایمان انسان را تهدید مى‏کند انحرافات فکرى است. این انحرافات گاهى در نتیجه وابستگى‏هاى پنهان به دنیا و شهوات است و گاهى در اثر گناه و کوتاهى در عبادت و اطاعت خداوند پدید مى‏آید. این عوامل را با مراقبت مى‏توان تا حدودى چاره کرد ولى راهزنان ایمان بسیار زیادند و هر لحظه ممکن است ایمان انسان را بربایند و شقاوت و بیچارگى آخرت را پدید آورند. هر مؤمنى از خود مى‏پرسد آیا مى‏توانم تا پایان عمر ایمان خود را حفظ کنم و عمل خویش را چنان صالح سازم که اهل سعادت باشم؟ و چون از آینده بى‏خبر است و بر ضعف و ناتوانى خود آگاه است احتمال مى‏دهد خداوند عنایت و لطف خویش را از او بگیرد و او قادر به حفظ ایمان خود و پایدارى بر عمل صالح نشود. نامعلوم بودن عاقبت انسان را هراسناک مى‏کند هراس از عاقبت کار چنان است که حتى برترین اولیاء خدا از عاقبت کار خود خائف هستند. البته مراتب ایمان و خوف آنان با انسان‏هاى معمولى متفاوت است ولى در این حقیقت با ما مشترکند که باقى ماندن بر طریق صواب، جز با عنایت و لطف خداوند ممکن نیست. امام على بن الحسین (ع) با خداى خویش این گونه مناجات مى‏کند: «لیت شعرى اللشقاء ولدتنى امى ام للعناء ربتنى فلیتها لم تلدنى و لم تربنى، و لیتنى علمت امن اهل السعادة جعلتنى و بقربک و جوارک خصصتنى فتقر بذلک عینى و تطمئن‏له نفسى»
خوف از جهان پس از مرگ
از لحظه مرگ و تسلیم جان تا هنگام محاسبه قیامت و تا زمانى که انسان‏ها جزاى زندگى دنیایى خویش را مى‏بینند و مى‏گیرند همه این مراحل احوالى است که تصور آنها انسان را بیمناک مى‏کند. کسى که معتقد است دنیا مزرعه آخرت است تمام شدن فرصت براى برداشت توشه را خوش نمى‏دارد و از لحظه پایان این فرصت مى‏هراسد کسى که ضعف خویش را مى‏داند و بر لغزش‏هاى خود آگاه است و بر جهل خود نسبت به بسیارى از خطاها و کوتاهى‏ها واقف است مى‏ترسد که از پاسخ به نکیر و منکر باز ماند و در هنگام برپایى دادگاه عدل پروردگار از خجلت گناه سرافکنده شود و از رنج حسرت آزرده گردد و بر عذاب خداوند تاب نیاورد که هیچ کس را چنین تاب و توانى نیست.
مرگ دروازه ورود به جهانى است که آغاز آن تسلیم جان است و پایان آن دریافت نتیجه اعمال. تصور همه لحظات این جهان همچون زنگ خطرى است که غفلت را مى‏زداید و هوشیارى را به ارمغان مى‏آورد از همین روست که یاد مرگ احیاگر لحظه‏هاى حیات است. بدون مرگ زندگى عین مردگى است. کسى که از مرگ و احوال پس از آن بیمناک نباشد در همین جهان مى‏میرد، چرا که مرده کسى است که از حرکت باز مى‏ماند و غفلت از مرگ انسان را از حرکت پویا به سوى کمال محروم مى‏سازد. از همین روست که در روایات یاد مرگ را گرامى و مبارک داشته‏اند. امیرالمؤمنین(ع) مى‏فرمایند: «اوصیکم بذکر الموت و اقلال الغفلة عنه و کیف غفلتکم عما لیس یغفلکم» شما را به یاد مرگ و کاستن از غفلت سفارش مى‏کنم و چگونه از چیزى غافل شوید که شما را فراموش نمى‏کند.
تصور صحیح از مرگ و حیات اخروى، معناى زندگى را عوض مى‏کند. کسى که به جهان آخرت ایمان ندارد و از مرگ بیمناک نیست هر کوششى مى‏کند براى گریز از مرگ است زیرا خوردن، آشامیدن، پوشیدن، ورزش و خلاصه همه کارها را براى ماندن و بهتر ماندن انجام مى‏دهد. تلاش براى ماندن، گریز از رفتن است و رفتن همان مرگ است و هیچ کس را از این رفتن گریزى نیست.امیرالمؤمنین(ع) در موعظه‏اى بلیغ مى‏فرمایند: «و انتم طرداء الموت ان اقمتم له اخذکم، و ان فررتم منه ادرککم، و هو الزم لکم من ظلکم. الموت معقود بنواصیکم.»
شما از ترس مرگ از جا جسته‏اید اگر بایستید شما را مى‏رباید و اگر بگریزید شما را در مى‏یابد مرگ از سایه‏هاتان با شما همراه‏تر است، مرگ به پیشانى شما چسبیده است.
خوف دورى از خدا
آن چه تاکنون از انواع خوف در قلمرو رابطه انسان و خدا گفتیم به آینده انسان مربوط مى‏شود. انسان از گناه مى‏هراسد زیرا آینده گناه کار را هولناک مى‏بیند، از غفلت بیمناک است زیرا آینده انسان غافل تیره و تار است و از مرگ و حوادث پس از آن مى‏ترسد چون مرگ و جهان آخرت آینده گریزناپذیر اوست ولى بندگان برگزیده خدا و اولیاء معصوم او در دل خود خوفى دارند که از هر خوفى برتر و در عین حال زیباترین جلوه بندگى انسان در برابر خداست. ولى خدا در هر لحظه به رضاى خدا و به قرب و بعد خویش از خداوند مى‏اندیشد و از این تصور که شاید خداوند از او راضى نباشد و شاید اکنون دور از خدا به سر برد بیمناک مى‏شود. او خدا را دوست دارد و دورى از خدا و سخط خدا را خوش نمى‏دارد. این نارضایتى و بعد در هر لحظه براى او ناخوشایند است خواه اکنون و در این جهان باشد و خواه پس از مرگ و در صحنه قیامت او را اگر به آتش عذاب بسپارند به رنج حاصل از آتش نمى‏اندیشد، بلکه دورى از خدا او را مى‏آزارد. امیرالمؤمنین(ع) وقتى عقوبت خدا را تصور مى‏کند با خداى خویش چنین مى‏گوید: «فلئن صیرتنى للعقوبات مع اعدائک و جمعت بینى و بین اهل بلائک و فرقت بینى و بین احبائک و اولیائک فهبنى یا الهى و سیدى و مولاى و ربى صبرت على عذابک فکیف اصبر على فراقک؛ » اگر مرا همراه دشمنانت به عقوبت‏ها دچار سازى و مرا با اهل عذاب همراه سازى و میان من و دوستان و اولیائت جدایى افکنى؛ اى معبود من! و اى آقا و مولاى و پروردگار من! گیرم که بر عذاب تو شکیبا باشم ولى چگونه مى‏توانم دورى تو را تاب آورم.
داشتن دو بال خوف و رجاء در زندگی دنیا و آخرت همواره یاور انسان در کارهای سخت و مشکل است. زیرا وقتی صحنه گناهی برای انسان پیش می آید با داشتن خوف است که از گناه باز می ایستد و اگر مرتکب گناه شد با بال امید است که روی به درگاه خدا می آورد و توبه می کند. با داشتن این دو صلاح در دنیا انسان می تواند خود را در روز سختی ،بلا، آشکار شدن گناهان، روز حسرت، امیدوار باشد.
یعنی با داشتن خوف دیگر مرتکب گناه نمی شود تا همچون گنه کاران حسرت بازگشت به دنیا را داشته باشد؛ تا گناهان خو را جبران کند. یا در روزی که همه جزای کار خود را می بینند او چون گناه نکرده و یا توبه کرده است در صف سعادتمندان قرار می گیرد و نیازی به فریاد زدن مثل گنه کاران را ندارد تا شاید مفری پیدا کند.
تقویت گذشت و ایثار
گذشت و ایثار دو واژه مقدس در ادبیات ماست . همیشه و هر زمان در طول تاریخ بشریت " از خود گذشتگی " جایگاهی بسی ژرف در ارزش های انسانی داشته است و از جمله خصوصیات اخلاقی والا به شمار می رفته است .
برای گذشت و ایثار باید خیلی بزرگوار بود و برای بزرگوار بودن باید خیلی انسان بود.اما برای انسان های واقعی این گذشت و بزرگواری آنچنان دلپذیر و لذت بخش است که هرگز آن را با خودخواهی های دیگران عوض نمی کنند و احساس رضایت حاصل از این ایثار را بر حس خودخواهی ترجیح می دهند. فداکاران از فداکاری خود خشنودند اما هرگز ظالمان از ظلم خود لذت نمی برند مگر آنکه شخصیتی بیمارگونه داشته باشند.

 

 

 


[ جمعه 92/11/11 ] [ 1:3 عصر ] [ علی امامی راد ]
درباره وبلاگ
لینک دوستان
<فرزانگان امیدوار
###@جزین@###
رایان چوب
نظرمن
جاده های مه آلود
هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
لنگه کفش
مهندسی مکانیک ( حرارت و سیالات)-محی الدین اله دادی
فتوبلاگ حسین کارگر
کانون فرهنگی شهدا
تنهایی......!!!!!!
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
.: شهر عشق :.
پیامنمای جامع
بوی سیب
سایت روستای چشام (Chesham.ir)
دبستان پسرانه ی امام هادی سبزوار
آموزشی مذهبی
بچه های خدایی
برادران شهید هاشمی
شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
تنها هنر
Dark Future
(بنفشه ی صحرا)
پا توی کفش شهدا
جزتو
Manna
محمد قدرتی
یه دختره تنها
ورزش های رزمی
جیغ بنفش در ساعت 25
گروه اینترنتی جرقه داتکو
زمزمه ی کوچه باغ شاه تور
تیـــــــــــام
وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده)
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
اخراجیها
نوری چایی_بیجار
xXx عکسدونی xXx
مهربانی
عزای حسینی
پرسپولیس
بادله گشت
کلبه ی عشق
عشق تابینهایت
عاشق دربدر
توتویی
محمد امیدواری ابرقویی
صل الله علی الباکین علی الحسین
مهندسی متالورژِی
دلنوشته های یه عاشق!
delshekasteh
ستاره
سفیر نور
آزاد اندیشان
احساس ابری
فهادانــ
میلاد کی مرام
عکس میخوای کلیک کن
قصه ی ما و شما
صراط مبین
زیر آسمان خدا
.:؛ حقوق و حقوقدانان ؛:.
دوستانه
جوک و خنده
یه دختر تنها
دهاتی
دکتر علی حاجی ستوده
قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
خورشید خاموش
fazestan
رویای زیبا ...
کشتی کج
جوان ایرانی
روژمان
اندیشمند
من و تو
چـــــاوش ( چه خبر از دنیا ؟؟؟؟)
عاشق تنها....
رقص شیطان
شاخه شکسته
مسأله شرعی
موسیقی اصیل ایرانی
زنگ تفریح
فرزاد ملوس و پرنیاجون
جامع ترین وبلاگ خبری
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 42
بازدید دیروز: 52
کل بازدیدها: 262735