دیروزمان "هری پاتر" بود امروزمان "بن تن"
به گزارش مشرق به نقل از خبرگزاری دانشجو، احتمالاً کسی نباشد که «بن تن»
را نشناسد؛ کودکی که با دست بندی فضایی می تواند به 10 شکل گوناگون تبدیل
شده و مردم را از خطرات و حوادث عجیب حفظ کند.
هیچ اسباب بازی
فروشی نبود که گونه ای از اسباب بازی های بن تن را نداشته باشد؛ همه
فروشگاه ها پاک کن، جامدادی، خط کش و انواع لوازم التحریر بن تن را دارند؛
کافی است سری به لباس فروشی های سطح شهر بزنید تا انواع تی شرت های این
شخصیت مشهور را بوفور ببینید.
شخصیتی ناسازگار و زیاده خواه که با
اعمالی قهرمانانه، منجی بشریت شده و احتمالاً قدرتش از خدا هم بیشتر است؛
یعنی برخی بچه ها این گونه فکر می کنند.
می دانیم که تخیل بچه ها،
تصویری است و نمی توان مفهومی انتزاعی را بدون پشتوانه تصویری در ذهن
کودکان وارد کرد، بنابراین طبیعی است کودکان بگویند: «هر چند خدا قوی است،
اما نیروی بن تن بیشتر است.»
وقتی قهرمان های غربی بدون در نظر گرفتن شرایط فرهنگی وارد کشور می شوند، عواقبی بهتر از این را نمی توان انتظار داشت.
مصرف مصرفگرایی و اسراف در اسرافزدگی
نمی
دانم «Hannah Montana» را می شناسید یا نه، اما اگر او را نمی شناسید، به
اولین کودکان و نوجوانان اطراف خود رجوع کنید تا اطلاعات کاملی از نام و
مشخصات او را در اختیار شما قرار دهند.
دختری 20 ساله که در 14
سالگی از شهرتی عجیب برخوردار شد؛ البته این نامی است که در جهان او را
معروف ساخت؛ اسم اصلی او «مایلی ری سایرس» است که با بازی در نقش «هانا
مونتانا»، بیشتر او را به همین نام می شناسند.
مونتانا بازیگر،
خواننده پاپ و رقاصی است که ذهن نوجوانان بسیاری را مسحور خویش ساخته است؛
البته نظام عظیم رسانه ای غرب در برجسته کردن نام او در جهان نقش اصلی را
ایفا کرد.
چقدر سخت است کار والدینی که می خواهند کودکان خود را
دین باور بار بیاورند! والدینی که کودکشان به فروشگاهی وارد می شود و
بهانه محصولی با عکس های پر رنگ و لعاب این شخصیت مشهور را می گیرد، چه
باید بکنند؟! مگر می توانند در مقابل بهانه گیری فرزندانشان مقاومت کنند؟
با عقده های دوران بعدی زندگی شان چه کنند؟ راضی شوند به الگو شدن این
مونتانا یا عقده های حاصل از این ممانعت را بپذیرند؟
مصرف زدگی و
مدگرایی اولین و حداقل تأثیر مونتانا روی کودکانمان است، حال تلویزیون
مدام اثرهای سوء مصرف گرایی را گوشزد کند، چه فایده ای دارد؟ زمانی که
الگوی فرزندان جامعه تغییر کرد، دیگر چه جای فرهنگ سازی برای خنثی کردن
تهاجم نرم؟
گیریم والدین کودکی با دلسوزی و زیرکی، فرزندشان را از
این گونه مسائل دور نگه دارند، با هدیه هایی که از افراد گوناگون می
گیرند، چه کنند؟ چگونه جلوی صحبت های بچه گانه در مهد کودک و دبستان را
بگیرند؟ آیا در جامعه امروز می توان کودک را در خلأ و در محیطی کاملاً
استرلیزه پرورش داد؟
در حال حاضر بسیاری از دختران، از مادران خود
لوازم آرایشی طلب می کنند. چند تن از مادران در گفت و گو با خبرنگار
«خبرگزاری دانشجو» گفته اند: ما مدت ها تلاش کردیم تا کودکانمان را به
خوبی تربیت کنیم، اما نمی توانیم از تمامی مهمانی ها منعشان کنیم. گاهی از
مهمانی ها که می آییم، بچه هایمان با اصرار از ما لوازم آرایشی طلب می
کنند.
این گونه مسائل محصول چیست؟ با وجود «مونتانا» و امثال او،
والدین کودکان چه کاری می توانند انجام دهند؟ مادران با تکثرخواهی
فرزندانشان در خصوص لباس چه برخوردی داشته باشند؟
خیال مسئولان راحت؛ «حاج خانم باربی» هم آمد
برای
آن که خیال مسئولان فرهنگی مان راحت شود، می گوییم که باربی های محجبه و
با مانتو و شال نیز آمد. حتی در جدیدترین نمونه، عروسک باربی با لباس سنتی
ایرانی و روسری های سفیدی که مادربزرگ هایمان به سر می کردند نیز روانه
بازار شده است.
فروشنده ای که به خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» عروسک های باربی را نشان می داد، گفت: «این هم حاج خانم باربی».
این
را گفتیم که نگرانی! مسئولان از معضل چندین ساله باربی برطرف شود. دیگر
نیازی نیست قیمت عروسک های «دارا و سارا» را پایین بیاورند. دیگر نیازی
نیست مسئولان وزارت تجارت و بازرگانی انواع محصولات باربی از جمله عروسک ها
و انواع لباس، لوازم التحریر و کیف های مزین به عکس های باربی را جمع
آوری کنند.
هر چند هنوز هم در برخی بسته های این عروسک محبوب،
لوازم آرایش وجود دارد، ولی جای نگرانی نیست؛ زیرا «باربی حاج خانم» هم
وارد بازار شد.
کارخانههای تولید توهم
فکر
کنم در میان تمام الگوهای فرزندانمان، باید قدر «Spider man» را بدانیم؛
چون حداقل آرایش نمی کند، چند شخصیتی نیست، نماد کامل و مظهر تام مصرف
گرایی نیست و روابط دختر و پسر را عادی نمی کند؛ یعنی حداقل مثل «بن تن»
این کار را نمی کند.
اما هر چه باشد قهرمانی فانتزی است، فرد بسیار
ضعیفی است که با اتفاقی ناگهانی تبدیل به قهرمان و ناجی مردم می شود؛ این
گونه قهرمان ها، ذهن کودکان را بشدت توهمی بار می آورد.
کافی است
قدری با روان شناسان صحبت کنید تا بگویند چه بلایی بر سر کودکانمان آمده
است. کودکان با وجود ضعف بسیار در عرصه درس، ورزش و انواع مهارت های فردی،
در ضمیر خود منتظر حادثه ای غیبی هستند تا آنها را به قهرمانانی پولاد
بدن، رزمی کارانی قوی بنیه و ناجیانی زیرک تبدیل کند.
فرزندانمان در انتظار عنکبوتی خارق العاده، دست بندی فضایی یا نیرویی ماورایی، شبانه روز خود را در توهم می گذرانند.
از
جهت دیگر ناجی خود را قهرمانی غربی می انگارند و برای پایان رنج دنیا،
منتظر موعودی آمریکایی هستند؛ غرب گرایی حداقل اتفاقی است که برای فرزندان
ایران زمین، بخصوص برای پسرانمان می افتد.
دیوانگان؛ قهرمانان جدید کودکان
اما
اعجوبه قهرمان های کودکان و نوجوانان، قهرمان های کشتی کج دنیا هستند.
دیوانگانی که با وحشی گری تام، تنها در فکر خرد کردن استخوان های حریف
هستند؛ نمادهای کامل خشونت افسارگسیخته که با بی عقلی روی رینگ می روند و
یکدیگر را آنقدر می زنند تا دیگر نتوانند برخیزند.
احتمالاً در
ویترین اسباب بازی فروشی ها، اولین چیزی که به چشمتان می آید عروسک های
کوچک همین دیوانگان است. بر تن بسیاری از کودکان، تی شرت هایی می بینیم که
عکس های قهرمان های کشتی کج بر روی آنها نقش بسته است.
مرگ خدا در منظومه فکری جادو
هری
پاتر نیز از دیگر قهرمان هایی است که انواع محصولات را در اختیار خود
گرفته است. از انواع بازی های رایانه ای گرفته تا لوازم التحریر؛ حتی این
شخصیت در میان مردم کشورمان آنقدر محبوب شد که تبلیغاتی تلویزیونی متناسب
با سبک آن ساخته می شود.
قهرمانی که در زندگی او خدا مرده است و با دوستانش دنیا را از لوث وجود شریرترین دشمن بشریت نجات می دهد.
نوجوان
موهومی که با سحر، ذهن نوجوانانمان را جادو می کند. جادوگری که با رابطه
نزدیک با «هرماینی»، رابطه نزدیک دختران و پسران را تسهیل می کند.
نمی توان در منظومه فکری داستان های هری پاتر قرار گرفت و خدا را در این منظومه جای داد؛ در مجموع قهرمان محبوبی است این هری پاتر.
خدمت
جناب آقای غضنفری، وزیر محترم وزارت صنعت، معدن و تجارت و جناب آقای
حسینی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی عرض می کنیم که منتقدین از برشمردن
قهرمانان داخلی خسته شده اند، نمی دانم تا کجا می خواهیم ادامه دهیم که
نسبت به جمع آوری قهرمانان غربی و برجسته نمودن قهرمانان داخلی اهتمام
ورزید، چند بار بگوییم تنها وظیفه وزارت صنعت، معدن و تجارت پرداختن به
قسمت مرغ و تخم مرغ نیست و تنها وظیفه وزارت ارشاد نیز کاریکاتور روزنامه
ها و خانه سینما نیست. انگار در این وزارتخانه ها، کودکانمان محلی از اعراب
ندارند.
ذهن فرزندان سرزمینمان از توهم های هری پاتر، بن تن و
مرد عنکبوتی پر شده است؛ مصرف زدگی، مدگرایی و قانع نشدن به فضای ساده
خانه، با شخصیت آنها عجین شده است، آنها شخصیتی دوگانه پیدا کرده اند، نمی
دانند در دنیای واقعی زندگی کنند یا در دنیای مجازی قهرمان هایشان، فضای
ساده زندگی معمولی خویش را بربتابند یا فضای ملون جهان قهرمان هایشان را،
ارزش های جامعه خویش را بپذیرند یا ارزش های جامعه قهرمان هایشان را؟
معلوم نیست ذهن تازهکار کودکان با این حد از دوگانگی ها چگونه باید کنار
بیاید.
این شخصیت ها تنها نمونه هایی از قهرمانان کودکان هستند؛
بسیاری از قهرمانان را در این مطلب کوتاه نیاوردیم، در حالی که هنوز «میکی
موس» و «بت من» از شخصیت های محبوب کودکان محسوب می شوند.
ما را از نظرات سازنده خود محروم نکنید