عدالت |
دانشمندان طی هفته جاری اعلام کردند قمر انسلادوس سیاره زحل، در پوششی از پودر سفید رنگ برف مانند به ضخامت 100 متر پوشیده شده است، برفی که به اعتقاد دانشمندان از فوران آبفشانها در قلب شکافهای طولانی نیمکره جنوبی قمر که به ردهای ببر شهرت دارند، سرچشمه میگیرند
به گزارش خبرگزاری مهر، مقداری از برفهای برخاسته از این آبفشانها به سطح قمر بازمیگردند و بر روی یکدیگر انباشته شده و حفرهها و شکافها را پوشش میدهند. به گفته "پائول شنک" دانشمند علوم سیارهای در موسسه سیارهای و قمری هیوستون، ابعاد این دانههای برفی کسری از میلیمتر است و در نتیجه برف ایجاد شده لطیفترین برفی خواهد بود که شاید انسانها انتظار تجربه یا دیدن آن را داشته باشند. این یافته جدید بر اساس تصاویر واضحی به دست آمده که توسط فضاپیمای کاسینی ناسا از سطح انسلادوس به ثبت رسیده است، همچنین نقشههای جهانی از الگوهای رنگی که سن ساختارهای سطحی قمر را آشکار میکنند نیز در این کشف نقش مهمی به عهده داشتهاند. در تصاویر به ثبت رسیده توسط کاسینی میتوان مناطقی در شمال آبفشانهای فعال قمر را مشاهده کرد. حاشیه حفرههای قدیمیتر و شکافها به واسطه نشستن لایهای نرم از برف، ظاهری لطیفتر به خود گرفتهاند در حالی که حاشیه شکافهای جوانتر مشخصتر و تیزتر دیده میشوند. بر اساس چنین تصاویری است که "شنک" تخمین میزند برف با عمقی برابر 75 تا 125 متر بر روی این قمر نشسته است. انسلادوس از خورشید فاصله زیادی دارد و از این رو حرارت سطح این قمر در حدود منفی 200 درجه سلسیوس است، به این شکل تمامی بخار آبی که از آبفشانهای این قمر به بیرون فوران میکنند، به کریستالهای یخی تبدیل میشوند [ جمعه 90/7/22 ] [ 12:10 عصر ] [ علی امامی راد ]
پدیده نجومی مقارنه ماه با سیاره مشتری پنجشنبه 21 مهرماه رخ میدهد به گزارش خبرنگار مهر، در روز پنجشنبه 21 مهرماه پدیده مقارنه ماه با سیاره مشتری رخ میدهد. در این پدیده ماه به نزدیکترین فاصله خود با این جرم آسمانی میرسد. این مقارنه در شامگاه فردا کمی پس از غروب خورشید رخ خواهد داد و با استفاده از دوربین دو چشمی و تلسکوپ میتوان این پدیده را رصد کرد. [ جمعه 90/7/22 ] [ 12:9 عصر ] [ علی امامی راد ]
اعداد گنگ (Irrational numbers) یونانیان به اعداد و روابط آنها با پدیدههای جهان طبیعت اعتقاد بسیاری داشتهاند، تا آنجا که فیثاغورث و طرفدارانش ادعا میکردند که اعداد سازنده جهان هستند و هر چیزی با عدد قابل بیان است. یکی از دلایل فروپاشی مکتب فیثاغورثیان این بود که هنگتمی که میخواستند معروفترین قضیه خود را(قضی? فیثاغورث) بیان کنند با این پرسش مواجه میشدند که اگر طول هر یک از ضلعهای مجاور زاوی? قائمه برابر واحد باشد، طول وتر چه عددی میشود؟ و فیثاغورثیان که ادعا میکردند اعداد سازنده جهان طبیعت هستند، حال نمیتوانستند آن عدد را بیان کنند. تعریف: m عددی گنگ(اصم) است وقتی که هیچ کسری به صورت که a,b?? وجود نداشته باشد که برابر m شود. نشان میدهیم که عددی گنگ است. اثبات به برهان خلف: فرض میکنیم عددی گویا است، پس اعدادی مانند a و b وجود دارند بطوریکه و<!--[endif]--> . طرفین تساوی را به توان 2 میرسانیم پس و بنابراین a2=2b2 یعنی a2 عددی زوج است و چون توان دوم هر عدد فردی، فرد است، پس a زوج است و میتوان فرض کرد a=2k و بنابراین 4k2=2b2 که نتیجه میدهد b2=2k2 ، یعنی b2 و در نتیجه b زوج است. پس a و b اعدادی زوج شدند و دارای حداقل یک مقسوم علیه مشترک (یعنی 2 ) هستند که با فرض اولیه که (a,b)=1 در تناقض است. پس فرض خلف باطل و حکم ثابت است، یعنی <!--[endif]-->عددی گنگ است. نشان میدهیم که اگر a=p+1 که در آن p یک عدد گنگ است آنگاه عدد a نیز گنگ است. اثبات به برهان خلف: فرض کنیم a گنگ نیست، پس گویاست. تساوی یگ عدد گویا و یگ عدد گنگ ناممکن است → a-1=p → چون اعداد گویا نسبت به تفریق بستهاند پس a-1 گویاست→ a-1=p → a=1+p و این یک تناقض است، پس فرض خلف باطل و حکم ثابت است. رسمپذیر بودن اعداد گنگ: عدد a را رسمپذیر گویند هرگاه بتوان با استفاده از خطکش و پرگار پارهخطی به طول a رسم کرد. حال آیا رسم پذیر است. میدانیم که از هر نقطه خارج یک خط مفروض میتوان خطی عمود بر آن رسم کرد. اگر محل تلاقی این دو خط را در مبداء در نظر میگیریم، به این محور رسمپذیر گوییم. در این محور داریم: 1)(a.0) و یا (0,a) را رسمپذیر گوییم هرگاه a رسمپذیر باشد. 2) (a,b) را رسمپذیر گوییم هرگاه a,b رسمپذیر باشند. 3) هر شکلی را که روی این محور بتوان رسم کرد؛ اعم از پارهخط، دایره و ... یک شکل رسمپذیر گوییم. حال میتوانیم نشان دهیم که رسمپذیر است. چون اگر (0,1) و (1,0) را روی محور به هم وصل کنیم بنا بر قضی? فیثاغورث پارهخطی به طول داریم. *(تنها عددی که ممکن است رسمپذیر نباشد عدد گنگ است.) تعیین اینکه عدد گنگی رسمپذیر است یا خیر به معلومات و تکنیکهای ویژهای نیاز دارد که در مقاطع بالاتر مانند جبر 2 ارائه میشود. برای ساخت یک عدد گنگ کافیست بسط اعشاری این عدد، هیچ دوره تناوب یا دوره تکراری نداشته باشد. به این ترتیب میتوان بینهایت عدد گنگ ساخت. در ریاضیات این گزاره که "هر عددی که گویا نباشد `گنگ است´ صخیخ نیست. اعدادی نیز وجود دارند که نه گویا هستند و نه گنگ. مانند " اعداد بینهایت کوچک". چند مثال از اعداد گنگ: , <!--[endif]--> , e , π , g و ... . بسط دهی یک عدد گنگ نشان میدهد که دارای ویژگیهایی میباشند: 1)بیپایان هستند. 2)تکرار ناپذیر هستند، یعنی رقمهایشان الگویی غیر تکراری را نشان میدهند. چند اصل در مورد اعداد گنگ: 1)بین دو عدد گنگ، حداقل یک عدد گویا وجود دارد. 2)بین دو عدد گویا، حداقل یک عدد گنگ وجود دارد. 3)بین دو عدد گنگ، حداقل یک عدد گنگ وجود دارد. قضی? هورویتز (Hurwitz theorem) : هر عددی دارای تقریبهای "گویای" بینهایتی به شکل است که در آن تقریب <!--[endif]--> دارای خطایی کمتر از است. طبقه بندی اعداد گنگ: اعداد گنگ را با توجه به چگونگی سختی محاسبهاشان از طریق "تقریب" با اعداد گویا طبقهبندی کردهاند. به عبارت دیگر یک عدد گنگ از عدد گنگ دیگر، گنگتر است. به عنوان مثال عدد <!--[endif]--> دارای تقریب بهتری نسبت به عدد است، پس گنگتر از π است. گنگترین عدد گنگ عددی است که قبلا در هندسه شناخته شده است و به عدد گنگ طلائی g (Golden mean) مشهور است. <!--[endif]--> عدد g جواب معادله x2-x+1=0 است. عدد گنگ طلائی عبارت است از " قطر یک پنج ضلعی با اضلاع برابر یک". گنگی بسیار بالای این عدد باعث کاربردش در هند است که هنوز علت آن مشخص نیست. این عدد نقش مهمی در مباحث "زیباشناسی ریاضی" دارد. عدد π: عدد π را نسبت به محیط دایره به قطر آن تعریف میکنند. در سال 1761 لامبرت (Lambert) ریاضیدان سوئدی ثابت کرد که عدد π گنگ است. همچنین لایدمن (Lindeman) ثابت کرد که عدد π یک عدد جبری نیست یعنی نمیتواند ریشه یک معادله جبری باشد که ضرایب آن گویا هستند. اولین بار به طور رسمی ارشمیدس روشی را برای محاسب? تقریبی عدد π بیان کرد: این کشف که عدد π یک عدد گنگ است به سالها تلاش ریاضیدانان برای تربیع دایره پایان داد. عدد e: اویلر ثابت کرد e عددی گنگ است و دارای" کسرهای مسلسل" نامحدود ساده است. ژوزف لیدویل ثابت کرد e جواب "معادله درجه دوم با ضرایب صحیح" نیست. همچنین چارلز هرمیت (Charles Hermite) ثابت کرد عدد گنگ e، عددی غیر جبری است. اجتماع اعداد گویا وگنگ، اعداد حقیقی است. مجموعه اعداد گنگ مجموعهای ناشمارا است. جورج کانتور (George Cantor) ریاضیدان آلمانی نشان داده است درحالی که بینهایت عدد گنگ و گویا وجود دارند؛ تعداد اعداد گنگ از اعداد گویا بیشتر است. تابع درخت کریسمس: تابع f را بر با ضابط? در نظر میگیریم. fتابعی است که مجموعه نقطههای ناپیوستگی آن اعداد گویای بازه و نقاط پیوستگی آن اعداد گنگ بازه هستند. نامگذاری این تابع به خاطر شباهت شکل این تابع با درخت کریسمس است. اعداد گنگ و رشد گیاهان: ردیابی شاخکهای میو? کاج نشان میدهد، آنها یکی یکی از قسمت پایینی اضافه میشوند. زاوی? بین یک شاخک با دیگری، همیشه یکسان است! این فرض معقول است که معمولا موثرترین فشردگی زمانی اتفاق بیفتد که این زاویه تا آنجا که ممکن است عددی گنگ باشد. به همین خاطر است که در طبیعت زاویههای گنگ فراوان دیده میشود. [ جمعه 90/7/15 ] [ 11:21 صبح ] [ علی امامی راد ]
آیا میتوان با سرعتی بیشتر از نور سفر کرد؟ اگر آلبرت اینشتین (Albert Einstein) امروز زنده بود جواب میداد: " خیر" [ جمعه 90/7/15 ] [ 11:18 صبح ] [ علی امامی راد ]
نگاه اجمالیآیا واقعا ممکن است که سرعت های بالاتر از سرعت نور وجود داشته باشد؟ بر اساس نظریه نسبیت هیچ فرآیند فیزیکی نمی تواند در سرعت های بالاتر از سرعت نور در خلا انجام گیرد. بدون تردید ، قابل قبول نبودن این سرعت ها یکی از عجیب ترین فرضیات فیزیک جدید است. ابر نوردر کنار دنیایی با سرعت های کمتر از سرعت نور (جهان تاردیون ، مشتق از کلمه لاتین تاردوس به معنای آهسته) دنیای دیگری وجود دارد که سرعت نور در آن از سرعت های دیگر کمتر است، نه بیشتر (جهان تاکیون مشتق از لغت یونانی تاخیس به معنی سریع می باشد). دنیای دوم کشف نشده است ، زیرا هیچ نقطه مشترکی با دنیای اول ندارد. در سالهای اخیر ، تعدادی مقاله تحقیقاتی منتشر شده که نویسندگان آنها احتمال وجود ذرات «ابر نور» را که تا کنون نامیده اند، مورد بررسی قرار داده اند. واقعیت عجیبی که در مورد فرضیه ابر نور وجود دارد، آنست که این فرضیه ، نظریه نسبیت خاص را نقض نمی کند ، بلکه آن را با دنیایی که در آن سوی محدوده سرعت نور قرار دارد سازگارتر و هماهنگ تر می سازد. اگر تاکیونها وجود داشتند؟عقاید متفاوتی در این مورد وجود دارد. اگر تاکیون ها واقعا وجود داشته باشند، چه می شود؟ در این صورت آنها نوع سوم ذراتی می باشند که برای ما شناخته شده اند. اولین نوع شامل ذراتی است که هیچگاه به سرعت نور نمی رسند. (یعنی تقریبا تمام ذرات بنیادی شناخته شده) ، نوع دوم فوتونها (کوانتاهای تابش الکترومغناطیسی) و احتمالا نوترینوها می باشند که هر دو آنها با سرعت نور منتشر می شوند. تاکیون ها همواره دارای سرعتی می باشند که از سرعت نور بیشتر است. دنیای تاکیون ها و دنیای مادنیای تاکیون ها هیچ نقطه مشترکی با دنیای ما که در آن سرعت ها کمتر از سرعت نور است ندارد. سه نوع ذرهای که هم اکنون ذکر آنها به میان آمد، دارای یک خاصیت مشترک میباشند. ذرات یک گروه تحت هیچ شرایطی نمی توانند به ذرات گروه دیگر تبدیل شوند. از سوی دیگر ، فقط بر اساس دانش جدید می توانیم چنین اظهار نظری را به عمل آوریم. اگر این مسئله را از دیدگاه اطلاعات علمی کاملتری که هنوز ناشناخته است مورد بررسی قرار دهیم، ممکن است که کاملا تغییر نماید. در آن صورت می توانیم فرض کنیم که دنیای تاکیون ها با دنیای ما برخورد پیدا می کند و این بدان معنی است که فرآیندهایی در طبیعت وجود دارند که در جهات نامشخص پیش می روند. اصل علیت که بر اساس آن علت همیشه مقدم بر معلول است یک اصل اساسی فیزیکی است. به بیان دیگر ، هیچ رویدادی نمی تواند گذشته را تحت تاثیر قرار دهد و موجب تغییر آن چیزی گردد که اتفاق افتاده است، ولی در دنیای ذراتی که با سرعت نور و یا بیشتر از آن حرکت می کنند ، این اصل ممکن است تغییر نماید و علت و معلول با توجه به چارچوب مرجع جای خود را عوض کنند. در فرآیندهایی که پیام ها با سرعت بیشتر از سرعت نور حرکت می نمایند، تسلسل وقایع (وقایعی که پیش از وقایع دیگر رخ می دهند) به انتخاب دستگاه مختصات بستگی پیدا می کند، در عین حال ، جهت جریان اطلاعات یعنی اساس بستگی علت و معلول تغییر نمی نماید. این مسئله موجب نقص علیت می گردد. بازگشت به گذشتهگمان میرود چنین جریانی بتواند برای ایجاد ارتباط تلفنی با گذشته کمک کند یا ممکن است شخصی خود را به ساعت 11 صبح روز قبل انتقال دهد … . چنین چیزی مادامی که دنیای سرعتهای کوچکتر از سرعت نور با دنیای سرعتهای بزرگتر از سرعت نور برخورد پیدا کند، تناقض میباشد. اگر فقط محدوده سرعتهای بالاتر از سرعت نور را مورد توجه قرار دهیم، چین تناقضاتی بهوجود نمیآید. تاکنون هیچ یک از اطلاعات تجربی به دست آمده وجود تاکیونها را به اثبات نرسانیدهاند. دنیای ریز ذرههاپیشرف جهان کوچک عقاید و تصورات خارقالعادهای پدید میآورد که نظریههای دانش عادی را نقض میکند و آشکارا نشان میدهد. چنین عقیدهای که معلومات امروزی علمی مفاهیم مطلق و غیر قابل تغییری هستند، پوچ میباشد. به نظر نمیآید که هیچگاه پیشرفت فیزیک و اختر فیزیک به انتها برسد. فرضیه ذرات بنیادی که همواره وقایع عجیبتری را آشکار میسازد. دائما با مفاهیم پیچیده ریاضی و سایر مفاهیم پیچیده به وجود میآید که با دنیایی که ما را احاطه کرده هیچ گونه مشابهتی ندراد. باید گفت که این فرضیه روز به روز بیشتر با فرضیه کیهانی آمیخته میشود. به عبارت دیگر قوانین طبیعی حاکم بود و نقطه نهایی و متضاد ابعاد جهانی یعنی دنیای ریز ذرهها و دنیای وقایع کیهانی هیچگاه با یکدیگر متناقض نیستند. بیان ریز ذرهها بوسیله پدیده گرانشیبا نفوذ بیشتر در دنیای ریز ذرهها ، اثرات گرانشی بطور قابل توجهی کمتر میشوند. ولی این مساله تا نقطه معینی صادق است و نقش آنها بطور مشخصی افزایش مییابد. و آنها مانند وضعیتی که در جهان بزرگ وجود دارد به صورت پدیدههای فیزیکی غالب در میآیند. در دنیای ریز ذرهها که وجه مشخصه آن فواصل کوچک است، مقادیر انرژی و در نتیجه جرم به اندازهای افزایش مییابد که از این نظر دنیای ریز ذرهها مشابه پدیدههای دنیای بزرگ و فوقالعاده بزرگ میگردد و دو جهان مانند گذشته یکی میشوند و به همین دلیل آنها برخی از قوانین طبیعت مشترک هستند. سیاهچالهها که نشاندهنده چگالی فوقالعاده زیاد ماده هستند، ناحیه دیگری میباشند که در آن وقایع جهانی و میکروسکوپیک باهم یکی میشوند. در اینجا پدیده گرانشی در هر دو حالت عظیم است که در حالت اول بصورت هندسه تغییر یافته فضا و در حالت دوم به صورت اثرات مکانیک کوانتومی بیان میشود. [ جمعه 90/7/15 ] [ 11:16 صبح ] [ علی امامی راد ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |